دسته بندی مطالب

«کدام مقاومت؟ کدام رهایی؟»-۳/ مخدومی در گفت‌وگو با مهر: «مطالبه‌گری» از اقتضائات اصلی مقاومت است/ اولین منتقد، رهبری است

«مطالبه‌گری» از اقتضائات اصلی مقاومت است/ اولین منتقد، رهبری است

رحیم مخدومی، نویسنده مقاومت می‌گوید: ضربه اصلی به مقاومت جمعی‌مان را داریم از داخل می‌خوریم، به همین دلیل یکی از اقتضائات اصلی مقاومت در شرایط کنونی «مطالبه‌گری» است.

به گزارش خبرنگار مهر، رحیم مخدومی، نویسنده ادبیات پایداری و مدیر مسئول مؤسسه رسول آفتاب است. او را بیشتر با آثار داستانی‌اش در حوزه دفاع مقدس می‌شناسند؛ او علاوه بر نویسندگی در کار داوری و دبیری جشنواره‌های متعددی این حوزه هم مشارکت‌های تأثیرگذاری داشته است. داور گروه خاطره نهمین و دهمین دوره انتخاب «بهترین کتاب دفاع مقدس» (سال ۸۴ و ۸۵)، سرگروه داور ی خاطره یازدهمین و دوازدهمین دوره انتخاب «بهترین کتاب دفاع مقدس» (سال ۸۶ و ۸۸)، سرگروه داوری آثار مستند جشنواره «پاسداران اهل قلم» (سال ۸۸)، سرگروه داوری داستان بزرگسال جشنواره «ربع قرن کتاب دفاع مقدس» (سال ۸۸)، دبیر ششمین جایزه ادبی «یوسف» در سال ۱۳۹۲، دبیر پنج دوره جشنواره ادبی «رسول آفتاب» (۸۹ تا ۹۳)، عضو هیأت امنای بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان (۸۹)، کارشناس کتاب‌های خاطره نشر شاهد- از سال ۸۰ تا ۸۷، کارشناس کتاب‌های خاطره بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس (از سال ۸۶ تا ۸۸) و کارشناس کتاب‌های خاطره دفتر ادبیات و هنر مقاومت (سوره مهر) – از سال ۸۵ تا ۸۶ و… برخی از سمت‌ها و مسئولیت‌های مخدومی بوده است.

«یار کجاست»، «فرمانده من»، خاطرات خودنوشت «جنگ پابرهنه» که اثر برگزیده اولین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس شده، مجموعه داستان «آخرین بن که» اثر برگزیده جشنواره ربع قرن کتاب دفاع مقدس، «نرگس» رتبه اول داستان نوجوان در جشنواره کتاب معلم، مجموعه داستان «مالک خیبر» رتبه دوم بهترین کتاب دفاع مقدس، مجموعه داستان «چه کسی ماشه را خواهد کشید» برگزیده کتاب سال جشنواره شهید حبیب غنی‌پور و رتبه دوم بهترین کتاب دفاع مقدس و مجموعه داستان «آنان که رفتند» رتبه دوم جشنواره کتاب معلم و… برخی از کتاب‌هایی است که به قلم رحیم مخدومی به انتشار رسیده است.

در گفت‌وگوی پیش رو، از او درباره اقتضائات مقاومت در دروان کنونی پرسیده‌ایم؛ مخدومی معتقد است مقاومت در دهه ۹۰ باید با نگاهی به دورن و مطالبه‌گری از داخل همراه باشد. از نظر او طغیان بر طواغیت در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی هم نباید متوقف شود و نیروهای مقاومت باید با چشمی باز علیه طاغوتی که بر مسند اشرافیت در دل این نظام تکیه زده‌اند، بشورند. این نویسنده ادبیات پایداری می‌پرسد «چرا مقابله با اشرافیت در دروان طاغوت، عبادت تلقی می‌شد، ولی امروز اگر مردم بر علیه اشرافیت رسوخ کرده در نظام اسلامی بشورند، به انحراف متهم می‌شوند؟»

اخیراً، به دنبال تحریم‌ها و تهدیدهای آمریکا رهبر انقلاب در یک سخنرانی مهم فرمودند، ما نه مذاکره می‌کنیم، نه جنگ می‌شود، بلکه همچنان تنها راهی که اتخاذ می‌کنیم راه مقاومت است. نکته‌ای که وجود دارد این است که در شرایط کنونی که قطعاً با دهه‌های شصت و هفتاد و هشتاد متفاوت است، نیازمند نوعی از مقاومت هستیم که شاید به تعبیری بیشتر «درون‌نگرانه» باشد. هدف ما بررسی و واکاوی اقتضائات این مقاومت جدید در دوره پسابرجام و دوره شدیدترین تحریم‌ها و تهدیدهای ایالات متحده است. از نظر شما مولفه‌ها و اقتضائات این مقاومت چیست؟

در مقام نوعی مقدمه و تمهید باید بگویم که تجربه ۴۰ ساله بعد از انقلاب و حتی قبل از آن، یعنی تجربه سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب، یک تجربه بسیار بسیار ذی‌قیمت و شیرین و خوشایندی بود که نصیب این ملت شد. این تجربه پیش از آنکه توسط بنیان‌گذار انقلاب اسلامی، حضرت امام (ره) با اطمینان به این ملت هدیه داده شود، به این شکل تجربه نشده بود. معمولاً انقلاب‌های ضعیفی که شکل می‌گرفت، زود منحرف و با شکست مواجه می‌شد و مقاومت مردم از بین می‌رفت. به عبارت دیگر معمولاً مقاومت به سرانجام نمی‌رسید تا مردم نتیجه شیرین مقاومت‌هایشان را ببینند؛ به همین خاطر چشم مردم ترسیده بود. به همین خاطر بود که وقتی بعد از قیام مشروطه افرادی آمدند و پرچم‌داری کردند، از جانب مردم آن لبیک جدی به آنها گفته نشد و جریان مقاومت بر زمین ماند. معلوم بود چشم این‌ها ترسیده و مزه واقعی مقاومت و پیروزی را هنوز نچشیده‌اند.

در دولتمردان دهه ۶۰ با همه مسائلی که وجود داشت، نقاط امید زیادی همچنان محفوظ بود، ولی در دهه ۹۰ آن نقاط امید خیلی کمرنگ شده و حتی می‌توان گفت اصلاً گم است. گویا اراده دولتمردان به سمت زندگی لیبرالی و سازش‌کارانه است

اما امام خمینی (ره) این هنر را داشتند که بتوانند با مردم خوب ارتباط برقرار کنند، خوب صحبت کنند و ایده‌هایی را که داشتند، نه صرفاً زبانی، بلکه عملی به مردم نشان دهند. مقاومت ۱۵ ساله امام (ره) خیلی منحصربه‌فرد بود. مقاومت بسیار سختی که ما در رهبران پیشین، چنین مقاومتی را نداشتیم، تبعید از شهر خودشان، بعد از کشور خودشان و بعد آوارگی در کشورهای متعدد، در نهایت شهادت فرزند برومندشان که امید آینده اسلام بود؛ اینها هم همه در سنین استراحت ایشان رخ می‌داد، چون سن بالا، سن استراحت است و ما برای رهبران پیشین نداشتیم که در چنین شرایط سختی عملاً خودشان در قله مقاومت و ایستادگی و صبر قرار گرفته باشند و از مردم بخواهند به تأسی از چنین رهبری، این‌ها هم استقامت کنند. وقتی مردم در عمل امام (ره) را این‌چنین دیدند، دیگر سر از پا نشناختند؛ یعنی مقاومت مردم هم یک مقاومت استثنایی بود.

اما اتفاقی که افتاد چه بود؟ به نظر من یک اتفاق معجزه‌آسا افتاد. یک رژیم ریشه‌دوانده در تاریخ، بسیار قدرتمند، رژیمی که توانسته ابرقدرت‌ها را پشت خودش به‌عنوان حامی با هزینه‌های هنگفتی که برایشان خرج می‌کرد، پشت و حامی خود نگه دارد (کاری که امروز آل سعود انجام می‌دهد) و همچنین سیستمی با برخورداری از یک ارتش بسیار قوی در منطقه و…. وقتی به این مسائل توجه می‌کنیم می‌بینیم که اصلاً انقلاب و مقاومت، امکان تحقق عقلانی نداشت و محال به نظر می‌رسید که این ملت با دست‌خالی، صرفاً با مقاومت و ایستادگی بتوانند چنین قدرت عجیبی را به زانو دربیاورند. اما این اتفاق شیرین در ۲۲ بهمن ۵۷ رخ داد و مردم به مقاومت تشویق شدند، چون دیگر مزه مقاومت را چشیده بودند و وقتی بلافاصله پس وقوع انقلاب آن قائله‌ها به وجود آمد، مردم مثل آب خوردن توانستند با ایستادگی خود قائله‌ها را پس بزنند. همچنین آن جنگ تحمیلی بسیار جدی و بزرگ که ۸ سال طول کشید و همه قدرت‌ها یک طرف جمع شده بودند و ملت مظلوم ایران در یک طرف، به تنهایی ایستاده بود، طوری که پیش رفت که آن تجربه مقاومت و شیرینی آن خیلی به کمک مردم آمد و آن هم دفع شد.

یکی از راه‌هایی که دشمن سعی می‌کند مقاومت مردم را با آن بشکند مخدوش کردن خاطرات تاریخی مردم است

حالا صحبت من اینجاست که ما با این تجربه‌های بسیار شیرین و نتایج مثمر ثمر آمدیم به مقاومت در جنگ نرم رسیدیم، مقاومت در برابر تحریم‌ها که اگر بخواهیم مقایسه کنیم در برابر سختی‌های دوران دفاع مقدس خیلی هم سخت نیست؛ به شرط آنکه مردم این حافظه تاریخی خود را از یاد نبرند. یکی از راه‌هایی که دشمن سعی می‌کند مقاومت مردم را با آن بشکند مخدوش کردن خاطرات تاریخی مردم است که در فرمایشات آقا هم این معنا را به وفور داریم؛ مثلاً تطهیر نظام پهلوی و استکبار که امروزه صورت می‌گیرد دقیقاً در همین راستا است. اگر مردم گذشته خود را فراموش کنند گویی مردمی هستند که از صفر شروع کرده‌اند و آن تجربه‌های گذشته نمی‌تواند به کمکشان بیاید.

بنابراین برای پرسش شما باید بگویم که یکی از اقتضائات مقاومت در دوران کنونی همین است که کتب دفاع مقدس و تجربه مقاومت در آن دوران را بیش از هر زمان دیگری جدی بگیریم. اگر این کتاب‌ها این‌همه مورد تأکید رهبری قرار می‌گیرد یکی از علت‌هایش این است که مردم آن دوران طلایی را فراموش نکنند. جوان‌های ما که قاعدتاً از سن ۱۳، ۱۴ ساله شروع می‌شد تا بالاتر که حتی تا سنین ۶۰، ۷۰ سال داشتیم که خود را به جبهه مقاومت می‌رساندند و ایثار و جانفشانی می‌کردند و همچنین خانواده‌هایی بودند که از ۱ فرزند تا ۵ فرزندشان را می‌دادند و همچنان در برابر دشمنان ایستادگی می‌کردند. قصه مقاومت آن دوران در کتاب‌های دفاع مقدس آمده است و به نظر من امروز برای همه مردم جز واجبات است که این قصه‌ها را بخوانند و زمزمه کنند و این گذشته را مدام تداعی کرده و در بین خود زنده کنند تا همواره امثال محسن حججی‌ها از نسل جدید رویش پیدا کند و ما بتوانیم در دهه ۹۰ هم مثل دهه ۶۰ در مقاومت سربلند بیرون بیاییم.

اگر موافقید کمی در این معنا که از جهاتی شاید یکسویه باشد مناقشه کنیم. امروزه نوع سیاست‌ها، رویکردها و برنامه‌هایی که به شخصه معتقدم تحت تأثیر نظام سرمایه‌داری در کشور ما شکل گرفته و توسط دولتها و دولتمردان و مسئولان و… روز به روز فربه و فربه‌تر شده است، فضایی فرهنگی و تقابلی را در کشور ایجاد کرده در بطن آن صحبت کردن از «مقاومت» و القای معنایی که شما قصد داشتید آن را برای مردم تبیین کنید، متأسفانه دیگر اثرگذار نیست؛ مع الاسف ما امروز در جامعه‌مان با نوعی از فضای نافی مقاومت رو به روییم که بیش از هر چیز ناشی از عملکرد ۲۰ تا ۳۰ ساله اخیر مسئولان در کشور است؛ در این فضا که می‌توان آن را به خوبی در بین طبقه متوسط شهرنشین ایرانی تشخیص داد دیگر نه تنها پیوندها با مفهوم «مقاومت» شدیداً سست شده است، بلکه این باور ایجاد شده است که مسئولان در دل یک فضای منفعت‌طلبانه بدون اینکه خودشان سهمی از مقاومت داشته باشند، صرفاً مردم را برای مقاومت تشویق و تهییج می‌کنند. در این شرایط بخش مهمی از مردم به این نتیجه رسیده‌اند که گویا در طول این چهل سال مقاومت صرفاً بر دوش ما بوده و تاوان آن را صرفاً باید طبقات متوسط و پایین‌دست جامعه متحمل شوند! قطعاً در اوایل انقلاب و دهه ۶۰ نوعی همدلی در دل فرایند مقاومت وجود داشته که مردم را به مقاومت حداکثری ترغیب می‌کرده است. اما امروز وقتی مردم می‌بییند فرزندان برخی از مسئولان در کشورهای غرب هستند، اما پدرانشان اینجا مدام از تقبیح غرب و مقاومت در برابر غرب حرف می‌زنند، چگونه باید به مقاومت گرایش داشته باشند؟! از طرف دیگر وقتی مردم می‌بینند برخی از مسئولان در یک شرایط مرفه با انواع و اقسام رانت‌ها و سودجویی‌ها زندگی می‌کنند و تنها اینها هستند که باید متحمل رنج‌ها و دشواری‌های مقاومت باشند، چطور باید در این مسیر ثابت قدم بمانند؟ سوالم به طور خاص این است که آیا وقت آن نرسیده است که ما به‌عنوان مطالبه‌گران مقاومت چه در قالب رسانه‌ها و چه به عنوان فعالان فرهنگی و نویسندگان مقاومت و… این مطالبه‌گری را تا حدی به سمت مسئولان ببریم و مقاومت را در داخل مطالبه کنیم؟

چرا، دقیقاً. فرمایش شما کاملاً درست است. اولاً این رویکرد سیاستمداران و غالباً دولتمردان تازگی ندارد. حتی در همان دهه ۶۰ هم خود دولت اذعان دارد ما تنها ۱۷ درصد از بودجه دولت را برای جنگ گذاشتیم و از این ۱۷ درصد، ۹ درصدش نقدی بوده و مابقی امکانات بوده است. در حالی که ما روبه‌روی خودمان با کشوری مواجه بودیم که رئیس دولتش هیچ‌گاه لباس رزم از تنش بیرون نمی‌آورد و به مزاح رزمنده‌ها می‌گفتند «این حرف امام که “جنگ در رأس همه امور است” را صدام بیشتر گوش می‌دهد تا دولت خود ما!»؛ بنابراین لیبرال‌مسلکی دولت‌ها اصلاً در کشور ما تازگی ندارد، از خود بنی‌صدر بگیرید تا میرحسین و هاشمی و همین‌طور جلو بیایید تا به امروز. حتی دولت آقای احمدی‌نژاد که در دور اول نشان می‌داد با مردم همراه است و به رویکرد لیبرال‌مسلکی پشت کرده، در دور دوم دیدیم قضیه عوض شد و دوباره مردم به چالش و مشکلات بسیاری افتادند.

تفاوت چیست؟ مردم در دهه ۶۰ هم با دولتی مواجه هستند که ۱۰۰ درصد با نظام، مردم، انقلاب و اولویت‌هایی که ولی‌فقیه تعیین می‌کند، همراه نیست، اما این مردم محکم می‌ایستند و مقاومت می‌کنند؛ در دهه ۹۰ هم باز مردم باز با وضعیت از سمت بالادست و دولتمردان مواجه هستند، اما دیگر مثل دهه ۶۰ حاضر به مقاومت و ایستادگی نیستند

حالا تفاوت چیست؟ مردم در دهه ۶۰ هم با دولتی مواجه هستند که ۱۰۰ درصد با نظام، مردم، انقلاب و اولویت‌هایی که ولی‌فقیه تعیین می‌کند، همراه نیست، اما این مردم محکم می‌ایستند و مقاومت می‌کنند؛ در دهه ۹۰ هم باز مردم باز با وضعیت از سمت بالادست و دولتمردان مواجه هستند، اما دیگر مثل دهه ۶۰ حاضر به مقاومت و ایستادگی نیستند. یکی از معضلاتی که امروز باید برایش چاره بیندیشیم این است که ما به جز دستگاه‌های دولتی، مسئولان، فرادستان و…، دستگاه‌ها و نهادهایی را داریم که مستقیم به دولت متصل نیستند. اینها نقش تعیین کننده داشته و دارند ولی متأسفانه امروز مردم تا اندازه‌ای امیدشان را به این‌ها هم از دست دادند. در دهه ۶۰ این‌چنین نبود، اگر در دهه ۶۰ مردم امیدشان را نسبت به دولتمردان از دست می‌دادند – البته نه به‌اندازه حالا؛ الان خیلی شدید و افراطی شده است – اما در این میان بین مردم و دولتمردان باز شخصیت‌ها، دستگاه‌ها و نهادهایی بودند که داعیه‎‌دار دغدغه‌ها و مشکلات مردم بودند. شخصیت‌هایی که مثل مردم ساده‌زیست و خاکی بودند و مثل مردم عملاً، نه شعاری، ولایتمدار بودند و یک دل‌خوشی برای مردم ایجاد می‌شد. این دل‌خوشی اگر گرفته شود خیلی خطرناک می‌شود. این مصداق «الناس علی دین ملوکهم» یک واقعیت انکارناپذیر است؛ یعنی اگر روزی مردم نگاه به بالاسری خود کنند و ببینند هر آنچه در بالا هست، متفاوت با شرایط پایین است، در این صورت مردم پشت خود را خالی می‌بینند و دیگر امیدی برای ادامه مسیر پیدا نمی‌کنند.

امروز متأسفانه این بُعد از قضیه شدیداً پررنگ شده است و این بسیار مسئله‌ساز است. در دولتمردان دهه ۶۰ با همه مسائلی که وجود داشت، نقاط امید زیادی همچنان محفوظ بود، ولی در دهه ۹۰ آن نقاط امید خیلی کمرنگ شده و حتی می‌توان گفت اصلاً گم است. گویا اراده دولتمردان به سمت زندگی لیبرالی و سازش‌کارانه است و آن لایه‌های وسط هم متأسفانه نمی‌توانند امید را برای مردم زنده کنند. اینجاست آن پیام‌هایی که از آقا می‌شنویم که می‌فرمایند امید من به نیروهای خودجوش انقلابی است؛ یا «أین عمار!».

در این شرایط مقاومت چگونه ممکن می‌شود و چه باید کرد؟

در این شرایط گویا باز خود مردم هستند باید دست به کار شوند؛ اگرچه ممکن است در میان مردم کسانی که آن فریادهای انصارطلبی مقام معظم رهبری را درک می‌کنند، از نظر عِده زیاد نباشند، ولی همان‌گونه که در دفاع مقدس هم حدوداً ۱ میلیون نفر از میان جمعیتی که حدود ۴۰ میلیونی کشور بودند که جنگ را اداره کردند، حالا هم باید به همین مردم انقلابی امید داشت. اینکه امروز ما امیدوارانه صحبت می‌کنیم، به همین خاطر است؛ چون در این مقطع و برای این بخش از مردم که نقش عمارها و نیروهای خودجوش انقلابی را دارند، نیازی به سیاهی‌لشگر نیست و خوشوقتانه ما با رویش‌هایی که انقلاب داشته از این تیپ نیروها کم نداریم. ما محسن حججی‌ها را کم نداریم که در وقت لازم، نقش خود را درست ایفا کنند، چون در مقاطع مختلف این نقش‌آفرینی‌ها را دیده‌ایم.

بگذارید مثالی بزنم؛ سال‌های سال در این مملکت بودجه فرهنگ و هنر به سمت خاصی می‌رفت که ارتباطی با ایده‌های انقلاب اسلامی نداشت؛ هر وقت هم نیروهای انقلابی اعتراض می‌کردند، فوری این مارک به پیشانی‌شان می‌چسبید که شما چیزی از صداوسیما و ارشاد و بحث تصویر و برنامه‌سازی و… ندارید و نمی‌توانید این بخش را بگردانید! ولی چند جوان دورهم جمع شدند و «جشنواره عمار» را راه‌اندازی کردند و یک انقلابی در حوزه تصویر و فیلم‌سازی و مستند اتفاق افتاد. حتی انقلابی در اکران ایجاد شد. کسانی که اصلاً ارزشی برایشان قائل نمی‌شدند، و آنها را به هیچ وجه دارای قابلیت و شایستگی نمی‌دانستند که بیاید در حوزه تصویر و با زبان تصویر حرف بزنند، در کوره‌دهات‌ها برای این‌ها ارزش قائل شدند و انقلابی در حوزه فیلمسازی رقم زدند. کسانی که برای تحویل گرفته شدن، می‌دویدند تا بتوانند فیلم بسازند، حالا با کمترین امکانات داشتند بزرگترین کارها را می‌سازختند. کسانی که در بخش فرهنگ و هنر نظام جمهوری اسلامی، آدم حساب نمی‌شدند، جشنواره‌ای را راه‌اندازی کردند که به مهمترین برند فیلم و سینمای مردمی شد و به همه کسانی که بها داده نمی‌شد، بها داد. به نظر مم این قصه، یک انقلاب بود؛ در واقع این پیامی به همه بخش‌هاست که این عده قلیل با روحیه جهادی و نگاه انقلابی اگر فرصت‌های اندکی هم به دست بیاورند می‌توانند معضلات بسیار جدی در کشور را حل و فصل کنند.

جمهوری اسلامیِ ایده‌آل مملکتی است که دولتمردانش همسو با آرمان‌های انقلاب و نیازهای مردم باشد و بودجه‌های بیت‌المال صرف دغدغه‌های اصلی مملکت شود؛ این جز آمال است و آرزوهای همه است و درستش این است که این‌چنین می‌بود؛ واقعیت تلخ هم همین است که متأسفانه این‌چنین نیست

در زمینه هسته‌ای و موشکی هم این نگاه انقلابی و جهادی را دیدیم. الآن آن حرکت‌های جهادی که بچه‌ها انجام می‌دهند، و برای دل خودشان و رضای خدا هم هست، واقعاً چشمگیر است. این کارها هم از جایی شروع می‌شود که قرار نیست کسی ببیند، اما یک‌دفعه می‌بینیم یک معضل بزرگ را حل می‌کند؛ مثلاً همین معضل و گرفتاری سیل یا زلزله که رخ می‌دهد، شما می‌بینید اینها بدون هیچ چشمداشتی چطور وارد میدان می‌شوند و به کمک مردم می‌آیند و واقعاً هم تا حد زیادی مشکلات و آسیب‌ها را حل می‌کنند. یعنی در شرایطی که دولت با تمام امکانات و توانش گیر می‌کند و نمی‌تواند حل و فصل کند، اما این مردم انقلابی به صورت خودجوش وسط می‌آیند و بدون اینکه از جیب دولت خرج کنند، گره‌های بزرگ را باز می‌کنند. این‌ها همه امیدبخش است.

اگر چه مملکت جمهوری اسلامیِ ایده‌آل مملکتی است که دولتمردانش همسو با آرمان‌های انقلاب و نیازهای مردم باشد و بودجه‌های بیت‌المال صرف دغدغه‌های اصلی مملکت شود؛ این جز آمال است و آرزوهای همه است و درستش این است که این‌چنین می‌بود؛ واقعیت تلخ هم همین است که متأسفانه این‌چنین نیست. منتهی این فقدان ما را ناامید نمی‌کند. این وضعیت برای اینکه ما مردمی برای استقامت در برابر دشمنان داشته باشیم، ما را ناامید نمی‌کند، چون گذشته‌های پرفرازونشیب ما نشان داده است که آن عده قلیل با روحیه جهادی و انقلابی می‌توانند کشتی‌بان این مردم باشند و مردم را نجات دهند.

سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا در شرایط کنونی که باز تاکید روی مقاومت گذاشته شده است، آیا نباید برای شکل دادن به آن مقاومت به نوعی مطالبه‌گری از درون و نقد درونی برسیم و کار مقاومت را با ساختن خودمان از داخل شروع کنیم؟

۱۰۰ درصد، بله.

آیا نباید به جای اینکه صرفاً نگاهمان به بیرون باشد و مقاومت را در یک شکل صوری با شعارهایی گاه توخالی در برابر دشمن متجلی کنیم، در کنار مقابله معقول و اثرگذار در برابر دشمن، با اتخاذ نوعی رویکرد انتقادی زمینه‌های مقاومت در داخل را فراهم کنیم؟ آیا آن نیروهای خودجوش انقلابی نباید به نقد درونی و نفی وضعیتی که در داخل نافی مقاومت است بپردازند؟

بله. اصلاً ضربه اصلی را داریم از داخل می‌خوریم. اساساً یکی از اقتضائات اصلی مقاومت در شرایط کنونی مطالبه‌گری است. اگر امید دشمن به داخل به برخی از چهره‌هایی که عملاً مهره‌های خودش هستند نباشد، این‌قدر جسارت‌آمیز با مردم ما صحبت نمی‌کند. این یکی از منفذهای امیدبخش برای دشمن است که توانسته نیروهای خودش را در بخش‌های بسیار مهم و کلیدی کشور بگمارد و با همین امید، همه بخش‌های مهم مملکت را به چالش بکشاند. نمونه آن را الآن در بخش اقتصاد می‌بینیم. دشمن قطعاً با مهره‌های داخلی توانسته اقتصاد مملکت را بهم بریزد. طبیعتاً این مطالبه‌گری و خودانتقادی جز واجبات است. این راهی است که سال‌های سال حضرت آقا به قشر دانشجو، طلاب، آحاد جامعه و حتی هنرمندان نشان داده است که از این طریق بیداری ایجاد کنند؛ منتهی همچنان یک تفاوت بسیار جدی بین حکومت تحت لوای جمهوری اسلامی و حکومت تحت لوای طاغوت، به‌عنوان مانع مطالبه‌گری سد راه مردم شده است و آن تقدس‌های کاذبی است که یک عده یا از روی آگاهی و خیانت، یا از روی جهالت برای برخورداری از مطامع خود بر طبل آن می‌کوبند.

گویا مردمی که در زمان طاغوت به اشراف‌زاده‌ها می‌تاختند، آنجا این کنششان عبادت بوده، اما امروز اگر همین مردم بر علیه طاغوتیان که بر این مسندهای اشرافی نشسته‌اند و در همان کاخ‌ها حکمرانی می‌کنند و زندگی‌شان تفاوتی با طواغیت ندارد، طغیانی داشته باشند، گویا اینجا به راه انحراف رفته‌اند!

گویا مردمی که در زمان طاغوت به اشراف‌زاده‌ها می‌تاختند، آنجا این کنششان عبادت بوده، اما امروز اگر همین مردم بر علیه طاغوتیان که بر این مسندهای اشرافی نشسته‌اند و در همان کاخ‌ها حکمرانی می‌کنند و زندگی‌شان تفاوتی با طواغیت ندارد، طغیانی داشته باشند، گویا اینجا به راه انحراف رفته‌اند؛ درحالی‌که این‌چنین نیست. اگر ما از پرچم‌دار انقلاب که حضرت آقا باشد تأسی بجوییم می‌بینیم اولین منتقد و مطالبه‌گر نسبت به انحرافات انقلاب، انحراف از شعارهای انقلابی خود مقام معظم رهبری است. در این وضعیت جماعتی که باید عملاً پیرو ولی‌فقیه باشند، در هر بخش باید به این مطالبه‌گری و انتقاد از انحرافات کمک کند؛ یعنی هر کس در هر بخشی که فعال است، چه منِ نویسنده و هنرمند در بخش خودم و چه آن سینماگر در بخش خودش، دانشجو، طلبه و دیگران هر کسی با قلم و زبان و کاری که در اختیار گرفته باید عملاً به این موضوع و عرصه ورود پیدا کند و شما مطمئن باشید که قطع به یقین این جرقه‌های امید می‌توانند تبدیل به شعله‌هایی شود و به مردم در این سختی‌ها کمک کند.

فراخوان بیست و دومین دورۀ جشنواره قلم زرین

۲ اسفند ۱۴۰۲
  فراخوان بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین انجمن قلم ایران خرسند است آغاز به کار بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین...

دبیر جشنواره “قلم زرین” معرفی شد

۹ بهمن ۱۴۰۲
  دبیر بیست و دومین دورۀ جشنواره قلم زرین معرفی شد. با تصویب هیأت مدیره انجمن قلم ایران ، «جواد کامور بخشایش» دبیر بیست...

بیانیه انجمن قلم ایران در محکومیت حادثه تروریستی کرمان

۱۷ دی ۱۴۰۲
————– 🔻 بیانیه انجمن قلم ایران در محکومیت حادثه تروریستی کرمان ————- به نام منتقم خون شهیدان «جنایتکاران سنگدل از هم اکنون آماج قطعی...

فراخوان سومین جشنواره ادبی فلسطین

۸ آذر ۱۴۰۲
  بسم الله الرحمن الرحیم —————- فراخوان سومین جشنواره ادبی فلسطین —————- مقام معظم رهبری: ما یقین داریم با ادامۀ مبارزات مردم مسلمان فلسطین...

بیانیه انجمن قلم ایران در حمایت از عملیات «طوفان الاقصی»

۱۷ مهر ۱۴۰۲
  بسم الله قاصم الجبارین «ما یقین داریم با ادامه‌ی مبارزات مردم مسلمان فلسطین و حمایت جهان اسلام، فلسطین به فضل الهی آزاد می‌شود...

جلسه مجمع عمومی سالیانه ۱۴۰۲

۱۳ مهر ۱۴۰۲
باسلام؛ به اطلاع می‌رساند: مجمع عمومی عادی(سالیانه) انجمن قلم ایران روز یکشنبه مورخ  ۲۳/۰۷/۱۴۰۲  از ساعت ۱۵ الی ۱۷ در محل سالن انجمن قلم...

اسامی برگزیدگان بیست و یکمین جایزه قلم زرین معرفی شدند

۲۰ تیر ۱۴۰۲
  اسامی برگزیدگان و شایسته تقدیر بیست و یکمین جایزه قلم زرین معرفی شدند: بخش نقد و پژوهش ادبی: شایسته تقدیر: گونه شناسی نثر...

بیانیه دبیر بیست یکمین جشنواره قلم زرین

۲۰ تیر ۱۴۰۲
  «به نام خداوند لوح و قلم» ن و القلم و مایسطرون سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند سوره مبارک قلم آیه نخست بیانیه...