یادداشت مصطفی جمشیدی/ برای معلم سختکوش

مصطفی جمشیدی در یادداشتی که در اختیار فارس قرار داده به نقش محسن سلیمانی در ادبیات داستانی اشاره کرده است.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، مصطفی جمشیدی داستاننویس در یادداشتی به مرور خاطرات و منزلت ادبی مرحوم محسن سلیمانی پرداخته است.
«چقدر سخت است راجع به دوستی نوشتن که مبدع و آغازگر بود و فروتن و معلمی سختکوش. کمتر از پانزده سال پیش که مسئولیتم راجع به اقتباس برای سینما در بنیاد فارابی تازه آغاز شده بود به او زنگ زدم و آمد و همانطور خلاق کمک کرد تا کارهایی برای سینما و ادبیات انجامپذیرد.
قبلتر، خیلی قبلتر، هم در کیهان (صفحه صدای بالاندیشیدن) او را میدیدم و باز قبلتر در حوزه هنری … اعتقاد به معماری داستان کوتاه و رمان داشت و نقش ترجمه در زاویه دیدن او تأثیرگذار و غیرقابل انکار بود.
با برادرش نقی سلیمانی در واحد ادبیات حوزه هنری آن سالها، وقتی من تازه کار را شروعکرده بودم روبهرو شدیم. از شلتاق نثر داستانی طبعاً به خاطر اعتقاد به تئوریهایی (الهام گرفته از زبان ادبیات انگلیسی) خوشش نمیآمد و کمی به خاطر همین با استعدادهای نوجو و همچنین ماها که ادعایی نیز نداشتیم در تزاحم بود اما گذر زمان او را نرمتر کرد، سخت میخواند و مینوشت، در زمینه تلخیص کلاسیکهای جهان ماهر بود.
این قلم نیز چند کاری انجام داده بودم و از این نظر همطریق بودیم. یادم میآید بیست و چند سال پیش آن زمان که این وسایل ارتباط جمعی نبود. روزی در اتوبوس نزدیکهای میدان ولیعصر در آن تزاحم ترافیک سایههای مردی را دیدم که ایستاده در اتوبوس داشت کتاب میخواند.
چقدر است یادآوری آن آنات…!
من صورت آن مسافر را میدیدم اما خیلی دوست داشتم ببینم در این بلبشو چهره مردی که ایستاده در آن غوغا کتاب میخواند چه کسی است؟ مردم کنار رفتند دیدم این آدم ساختارشکن دوستم محسن سلیمانی است. او را بوسیدم و خندیدم. تازه بعد از آن کارش در آمریکا شروع شد و در آنجا کاردار یا وابسته فرهنگی بود. بعد رفت جاهای دیگر…
همین دو ماه پیش بود برای نمایشگاه بلگراد پرسید آمادگی داری، بیای اینجا. راستش من آن دهاتی دوغندیده دوست داشتم بروم. خوشحالم که نرفتم به او گفتم نه محسن جان ماه رمضان است و … الان خوشحالم چون اگر او را میدیدم از این حالی که دارم حالم بدتر میشد.
از دیشب که خبر را شنیدم به سالهای جوانی برگشتم که چطور با او بحث میکردیم. سرکار خانم مریم جشمیدی نیز همین طور …
سالهایی که مرحوم قیصر امینپور، سیدحسن حسینی و … در حوزه هنری بودند چرخ داستان از آسیاب محسن سلیمانی و برادرش میگذشت. محسن از نسل آگاهی بود. سنگ داستان کوتاه و روشهای نوشتن و کلاً فضیلتهای خرد داستاننویسی از چراغ خانه او روشن است.
برای ماها که در آن سالها به او اینطور خیره بودیم سخت است بدانیم بار دیگر چراغی خاموش است. محسن سلیمانی راه خودش را میرفت. کمتر آزرده میشد. بر خلاف من بیشتر کار میکرد. مرد قدیم بود ولی «جدید» را هم میشناخت و از ادای وظیفه و درستاندیشی غافل نبود.
خدایش بیامرزد که معلمی سختکوش بود.
به اندازه خود، که نه به او چندان نزدیک بود و نه چندان دور.
سخت است تحمل دوری او …»
پیام تسلیت دکتر محمد سرشار به مناسبت درگذشت استاد عباس براتی پور

دیروز مراسم تشییع مرحوم استاد عباس براتیپور با حضور علاقمندان ایشان در حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. استاد براتیپور ۸۰ ساله بود...
آیین همدلی منیژه آرمین

آیین همدلی مراسم آیین همدلی روز یکشنبه ۱۴ اسفند ماه با حضور برخی از اعضای هیئت مدیره انجمن قلم در فضای هنرمندانه آثار...
اعضای جدید

اخبار انجمن قلم طی بررسی رزومه و مصاحبه نهایی که توسط هیئت موسس صورت گرفت، عضویت افراد زیر در انجمن قلم پذیرفته شد....
آیین همدلی “استاد عباس براتی پور”

آیین همدلی مراسم تجلیل از استاد عباسعلی براتیپور روز یکشنبه ۱۶بهمن ماه با حضور اعضای هیئت موسس، هیئت مدیره انجمن قلم و نماینده...
معرفی کتاب “دفاع بدون شلیک”

معرفی: دفاع بدون شلیک نویسنده: حسین علی ساسانی انتشارات: انجمن قلم ایرانیان امروز سال انتشار: ۱۴۰۱ تعداد صفحات: ۱۳۲ صفحه کتاب دفاع بدون...
معرفی کتاب تب خشکسالی به قلم علی الله سلیمی

«تب خشکسالی» به کتابفروشیها رسید علی الله سلیمی در کتاب جدید خود داستانی با موضوع تغییرات اقلیمی و رابطه انسان و طبیعت را...
فراخوان بیست و یکمین دورۀ جشنواره قلم زرین

به نام خداوندگار کتاب و قلم فراخوان بیست و یکمین دوره جشنواره قلم زرین انجمن قلم ایران، با استعانت از...
دبیر جشنواره “قلم زرین” معرفی شد

با تصویب هیات مدیره انجمن قلم ایران ، «حمید هنرجو» دبیر بیست و یکمین دوره جشنواره قلم زرین شد. سید احمد...