دسته بندی مطالب

خوانش عدالتخواهانه جذاب از تاریخ اسلام در رمان «پس از بیست سال»

۱۳ مهر ۱۳۹۸ دسته‌بندی نشده

احمد شاکری، رمان‌نویس و منتقد ادبیات داستانی درباره رمان «پس از بیست سال» می‌نویسد: این رمان، رمان «عدالتخواهی» است و نویسنده با چنین دغدغه‌ای به سراغ تاریخ رفته و تلاش کرده به زوایای مقاطعی از آن بپردازد.

 

احمد شاکری سوگوار شد

 

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، احمد شاکری از منتقدان کشورمان مروری بر رمان «پس از بیست سال» نوشته سلمان کدیور داشته است و ماحصل این نقد را در اختیار خبرگزاری فارس قرارداده که در ادامه می‌خوانید؛

پیش از هر چیز باید به سلمان کدیور برای تولید چنین اثری تبریک گفت. «پس از بیست سال» در هفدهمین جشنواره قلم زرین تقدیر شد و این برای نویسنده‌ای که اولین اثر داستانی‌اش را روانه بازار می‌کند موجب مباهات خواهد بود. نوشتن از تاریخ در رمانی تاریخی کاری حساسیت برانگیز و طاقت فرسا است که تصور آفرینش آن برای نویسندگان حرفه‌ای نیز احتیاط برانگیز است. «پس از بیست سال» بیش از معرفی یک روایت، نویسنده ای را به جامعه ادبی معرفی می‌کند که درتولید داستان خلاق و جدی است و ادبیات پس از این درباره او بیشتر خواهد شنید.

موضوعی که پیش از هر چیز باید بدان پرداخت، جایگاه جریان نقد ادبی متعهد در فضای کنونی ادبیات داستانی کشور است. نقد هر اثر داستانی مشخص به عنوان یک رخداد، در کلیتی بزرگتر منعقد می شود. در برآوردی کلی از وضعیت فعلی ادبیات داستانی در کشور، کفه ترازوی نقد ادبی با تولید اثار خلاقه در کشور برابر و حتی متوازن نیست. کاربست معیارهای کمی و کیفی در این مقایسه حاکی از عقب ماندگی مفرط نقد ادبی از جریان تولید و افرینش خلاق در کشور است.

این نقیصه به مراتب مضاعف در جریان ادبیات داستانی متعهد قابل شناسایی است. در نتیجه، نقد ادبی قادر نیست ادبیات خلاقه تولید شده در کشور یا حداقل مهمترین انها را رصد کرده تحلیل کند، ان را در هاضمه خود معنی دار کرده و در فراز و فرود اثار داستانی و چهره های ادبی نقشی درخور ایفا کند. تعداد زیاد عناوین داستانهای تولید شده در طول سال از یک سو و عوامل دیگر کیفی از جمله تزلزل جایگاه نقد ادبی در کشور، عدم برخورداری نقد ادبی متعهد از تئوری های بنیادین، کوتاهی در پرورش منتقدان آگاه، متخصص، شجاع و ممحض، پیچیدگی های متنوع در گونه های داستانی موجود، خلا جدی اخلاق نقد و نقد پذیری و در نهایت فقدان جریان منسجم نقد ادبی متعهد، همگی در شکل دهی وضعیت موجود موثر بوده اند. گم بود جریان نقد ادبی متعهد از یک سو، عرصه نقد و نظر و طبعا فراز و فرودهای جریانهای ادبی، معرفی چهره ها و استعدادهای جدید در حوزه ادبیات و تاثیر گذاری در حوزه نشر را از دست داده است و از سوی دیگر، صیانت از مبانی و ارمانهای انقلاب اسلامی و حرکت کلی جریان ادبیات متعهد در تقابل با جبهه ادبیات روشنفکری را معطل ساخته است.

در چنین چرخه ناتمامی، ظرفیت‌های بسیاری در ادبیات داستانی متعدد از دست رفته و نادیده انگاشته شده و تجربه‌های بی ثمر، بارها تکرار می‌شود. چه بسا آثار خلاقه ای که می‌توانند از جهت یا جهاتی ادبیات داستانی انقلاب اسلامی را گامی به پیش برده و تجربه خلاقۀ نوی را بنیان نهند و به کشف، بسط یا امکان تحقق قاعده ای در نظریه ادبی انقلاب اسلامی کمک کنند اما با ضعف جریان نقد نادیده انگاشته شده و ذخایر معنوی انها هیچ گاه یا تا دیرزمانی کشف و استحصال نمی شود. در سوی دیگر، چه بسا اثار خلاقه تقلیدی و تکراری یا تولیدات ترجمه ای اومانیستی که در غفلت مبنایی و تئوریک نقد و ورود افراد غیر متخصص به این حوزه یا بر اساس نگاهی مسامحه گر یا منفعت طلب ترویج و تبلیغ می شوند و به عنوان ادبیات داستانی انقلاب اسلامی به شهرت می رسند. در چنین شرایطی نقد متعهد با جبهه ای پیچیده و چند و جهی مواجه است. از سویی لازم است جریان ادبیات داستانی متعهد با نقدهای دقیق و رویکرد محور در زمین ادبیات ریشه دوانده، به نظریه ادبیات انقلاب اسلامی و صورت و ماهیت رمان مطلوب انقلاب اسلامی یاری رساند، در وجهی دیگر با جریان معاند ضد ارزش‌های انقلاب اسلامی و تولیدات داستانی ان مقابله کند، در وجه سوم، با جریان پیچیده نفوذ فرهنگی و التقاط ادبی به مقابله برخیزد و در وجه چهارم، با سیل شبه نقدهای بی مبنا که به مشهورات غلط ادبی می‌انجامند مواجه شود.

بررسی رمان «پس از بیست سال» و کتابهایی از این دست در این بستر معیوب و ناتمام صورت می‌گیرد. به نظر می‌رسد تا اهمیت نقد ادبی و ضرورت ان در دوره کنونی درک نشود، جریان نقد ادبی متعهد به معنای واقعی کلمه تاسیس و وارد میدان ادبیات داستانی نشود برگزاری جلسات معدود نقد قادر نخواهد بود تاثیری واقعی بر ادبیات داستانی کنونی و ادبیات داستانی دهه‌های آینده داشته باشد.

«پس از بیست سال» در هفدهمین جشنواره قلم زرین مورد تقدیر قرار گرفت. جشنواره‌های ادبی نوعا با نگاهی مقایسه‌ای و در بازه زمانی کوتاه یک ساله به بررسی اثار داستانی می‌پردازند. حتی لحاظ و دخالت معیارهای اصیل در داوری‌های ادبی نیز ماهیت جشنواره را که بر اساس مقایسه و گزینش بهترین آثار سال است تغییر نمی‌دهد. بنابر این گرچه یکی از اسباب توجه به اثری داستانی در فضای کنونی جامعه ادبی، جشنواره‌های ادبی‌اند. اما انتخابهای جشنواره‌ها نوعا به سبب پیش گفته انتخابی مطلق و مبیَّن نیستند. بلکه کاملا نسبی و مجمل‌اند. این بدان معنی است که فضای ادبیات داستانی کشور نمی‌تواند عطش خود به نقد ادبی و قضاوت علمی و دقیق درباره آثار داستانی تولید شده را با انتخابهای جشنواره‌ها مرتفع سازد. انتخابهای جشنواره‌ها یک یا دو انتخاب از میان صدها اثری است که هر ساله در کشور چاپ می‌شوند و گویای واقعیت ادبیات داستانی در کل کشور و حرکت کلی جریانهای ادبی‌اند. انتخاب جشنواره‌ها نه تنها در یکی دو اثر بتر مجمل‌اند بلکه جشنواره ها درباره اثار راه نایافته به مرحله نهایی نوعا ساکت‌اند. لذا قادر نیستند نیاز ضروری ادبیات داستانی کشور را به فهم چیستی و کجایی جریان ادبیات داستانی معاصر براورده سازند.

این مقدمات بدان معنی است که تقدیر این کتاب در جشنواره قلم زرین تنها یک مدخل برای ورود به نقد ان است. طبعا جریان نقد به عناوین برگزیده جشنواره‌ها اکتفا نمی‌کند و به آثار دیگری که هیچ گاه در کنار اثار برتر قرار نمی‌گیرند نیز توجه نشان می دهد. از سوی دیگر پیش فرض برگزیده یا تقدیر شدن یک کتاب در جشنواره ای در نقد ادبی ان دخالت تام ندارد.

توجه به اثر داستانی خاصی چون «پس از بیست سال» نمی‌تواند فارغ از نظر داشت تجربه ادبیات داستانی بخصوص جریان پدید آمده پس از پیروزی انقلاب اسلامی صورت گیرد. این مقوله‌ای فراگونه‌ای است. نه تنها بررسی رمان «پس از بیست سال» در گونه رمان تاریخی واجد موضوعات و مسائل خاص خود و تجربیات موفق و ناموفق در گذشته ادبیات داستانی ایران اسلامی است بلکه این رمان در تجربه داستان نویسی متعهد در نسبت با ادبیات داستانی دفاع مقدس و انقلاب اسلامی، تجربه ای پسینی قلمداد می‌شود. تجربه‌ای که بن مایه‌های اصلی آن در تمامی گونه‌ها واحد است و مسائل و موضوعات مشترکی در آن به چشم می‌خورد. بنابراین می‌توان در نقد این رمان به این مسئله مهم توجه کرد که رمان «پس از بیست سال» در چه مقطع تاریخی تولید شده و چه نسبتی با تجربه ادبیات داستانی دفاع مقدس به صورت خاص یا ادبیات داستانی دینی به صورت عام در طول چهل سال گذشته برقرار کرده است. بلکه در دیدگاهی موسع‌تر، ایا تجربه ادبیات داستانی دفاع مقدس به عنوان تجربه ای پر عنوان، پر نویسنده، پرتجربه و پیشتاز توانسته است به گونه یا گونه‌های دیگر ارتقا یافته و بدانها تبدیل شود؟ در این صورت این تبدیل و تبدل چه مؤونه‌ای می‌طلبد و چه لوازم و پیش نیازهایی دارد؟

توضیح انکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی جریانی در داستان نویسی کشور آغاز شد که از آبشخور ادبیات غرب جدا شده و در نویسندگان، موضوعات، شخصیت‌ها، رویکردها، غایات، موقعیت‌ها و شیوه روایت راه متفاوتی را در پیش گرفت. گونه ادبی پیشتاز در این زمینه ادبیات داستانی دفاع مقدس و پس از ان ادبیات داستانی انقلاب اسلامی بود. گونه‌هایی که در وجه تاریخی مشترک بوده و با چالش‌های مشترکی مواجه بودند از جمله انکه واقعیت تاریخی چیست؟ شخصیت قدسی کدام است؟ ادبیات داستانی خلاقه چه نسبتی با تاریخ برقرار می کند؟ ادبیات داستانی و بخصوص رمان چگونه قادر به پرداخت و باورپذیری شخصیت قدسی است؟ ادبیات داستانی چگونه می‌تواند خمیرمایه صادق تاریخی را به روایت إنشایی داستانی غیر قابل صدق و کذب تبدیل کند؟ این حوزه‌ای در ادبیات داستانی معاصر با پرسشهای معلوم متعدد و پرسش‌های یافت نشده بی شمار بود.

چالش ادبیات داستانی متعهد با این موضوعات از زمان شکل گیری این گونه‌ها آغاز شد. گرچه شروع جدی این چالش‌ها را باید قبول قطعنامه دانست. زمانی که با ظهور و تقویت جریان استحاله شده دگر اندیش و مرتجع در ادبیات داستانی کشور امکان روایت تاریخی از شخصیت‌های قدسی غیر ممکن دانسته شد و روایت داستانی دفاع مقدس به روایت سکولار و عرفی شده تبدیل شد. بنابر این روایت تاریخی از صدر اسلام نیز نمی‌تواند بی توجه به این تجربه تحقق پذیرد. لحاظ مبانی و مسائل مشترک در گونه‌های داستانی در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی این امکان را فراهم خواهد ساخت تا با مرور تجربه پیشینی به استقبال تجربه های جدید رفته به تجربه مستمر تاریخی ۴۰ ساله پس از پیروزی انقلاب اسلامی هویت بخشیم.

اما چرا نویسنده‌ای به رمان تاریخی توجه می‌کند؟ این نخستین سئوالی است که باید بدان پاسخ داد. می توان این پرسش را از منظر جریان شناسی ادبیات داستانی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار دارد و این سئوال را مطرح کرد که ایا ادبیات داستانی انقلاب اسلامی اکنون ابستن زایش اثاری در خور در حوزه تاریخ اسلام هست؟ این پرسشی است که در حوزه تولد رمان انقلاب اسلامی از دل رمان دفاع مقدس و تولید و تولد رمان از دل مستند نگاری‌ها قابل طرح است. طبعا هر نویسنده‌ای مختار است موضوعی را برای نوشتن انتخاب کند. اما زمانی که از یک جریان با عقبه حداقل ۴۰ ساله سخن می گوییم و کلیاتی رادرباره چیستی گذشته، اکنون و اینده ادبیات داستانی مطرح می کنیم معیارهای کلی تری را لحاظ خواهیم کرد. تجربه های فردی و موردی حتی اگر موفق هم باشند نمی توانند کاملا نسبت به بستر ادبیات داستانی کشور بی توجه باشند و زمانی به یک جریان تبدیل می شوند که تکرار پذیر شده و در افقی وسیع تر میان نویسندگان دیگر مورد اقبال قرار گیرند.

اصل اولی در آفرینش داستان روایت از امر تجربه شده است. طبعا این اصل اقتضا می‌کند تا نویسنده از چیزی بنویسد که آن را عمیقا در طول مدت درخوری درک کرده است و تجربه بی واسطه‌ای نسبت به ان دارد. زایش ادبیات داستانی دفاع مقدس در مرحله ای از تاریخ ادبیات داستانی معاصر که در آن با پیروزی انقلاب اسلامی عملا روشنفکران به انقلاب اسلامی و حاکمیت دینی ان پشت کرده و ان را بایکوت کرده بودند تایید همین امر است. ادبیات داستانی دفاع مقدس نه صرفا یک ضرورت انقلابی یا یک مسئله ایدئولوژیک یا تکلیف دینی که امری غیر قابل اجتناب و نتیجه حضور نیروهای مردمی و انقلابی در جنگی نابرابر بود. جنگی که فارغ از جنبه‌های نظامی و رخدادهای کم نظیرش، تجربه درخوری را رقم می‌زد که مردم و مخاطبان تشنه دانستن آن بودند. بنابر این با بروز و وجود تجربه غنی و ظهور گفتنی‌هایی برای بیان، روایت‌گری نیز امری اجتناب ناپذیر خواهد بود.

گرچه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی (بالمعنی الاخص) نیز پس از قبول قطعنامه و از دهه ۸۰ سمت وسوی جدی به خود گرفت اما رشد و بالندگی آن نیز مرهون تجربه مضبوط یا ملموس و محسوس توسط نویسندگان بود. با این وجود چرا نویسنده داستانی چون «پس از بیست سال» باید با چشم پوشی از این اصل، خود را به ورطه ای بیفکند که تجربه‌ای از زندگی در زمان و مکان شخصیت‌ها را ندارد و افقی با فاصله هزارو سیصد و اندی سال با دوره زمانی او دارد؟

روشن است که نوشتن رمان تاریخی با مقدمه پیش گفته، راهکار مناسبی برای خروج ادبیات داستانی از بن بست تولید خلاقه محسوب نمی‌شود. زیرا تا زمانی که موضوعات بسیار جذابی مربوط به دوره کنونی در اختیار نویسندگان قرار دارد، پرداختن به سوژه‌هایی در بطن تاریخیِ بعید، راه حل مناسب و ساده‌ای برای معضل تولید آثار خلاقه نخواهد بود.

نوشتن رمان تاریخی فارغ از لوازمی چون تحقیقات تاریخی و دست یابی به نتیجه مشخص به عنوان امر تاریخی در میان روایت‌های متضاد و متعارض، نیازمند شناخت زیست بوم، فرهنگ، اعتقادات، سبک زندگی، شرایط اقتصادی و اجتماعی و اوضاع سیاسی است. این‌ها اموری نیستند که در کتابهای تاریخی ثبت و ضبط شده باشند و طبیعی است نویسندۀ نواور، برای یافتن این جزئیات که ضرورت و لازمه داستان نویسی است با مشکلات متعددی مواجه خواهد بود. علاوه بر این، نوشتن رمان درباره تاریخ تحولات سیاسی صدر اسلام که ناگزیر نیازمند نمایش و حضور شخصیت های سیاسی آن دوره است با مشکلات مضاعفی همراه خواهد شد.

علاوه بر شخصیت‌هایی که حساسیت‌هایی را در مذاهب اسلامی موجب می‌شود پرداخت به شخصیت‌های قدسی و اولیای دین چالشی بزرگتر از مسئله تاریخی بودن رمان است. این همه، گویای دشواری روایت رمان تاریخی است. به نحوی که انتظار نمی‌رود نویسنده کم تجربه یا بی تجربه‌ای در اولین نوشته‌اش به سراغ چنین موضوعاتی برود و ریسک نوشتن را تحمل نماید. چرا که نوشتن رمان تاریخی نیازمند فن آموزی و مهارت ورزی در موضوعات امروزی توسط نویسنده است و پس از چنین مهارت‌هایی نویسنده آماده نوشتن از تاریخ می شود.

با این وجود به نظر می‌رسد عواملی همچنان نویسندگان را به روایت از تاریخ –بخصوص تاریخ صدر اسلام و اهل البیت- ترغیب می‌کنند. برخی از این عوامل بدین ترتیب اند:

الهام بخشی سیره گفتاری و عملی اهل البیت در تاریخ شیعه و بخصوص انقلاب اسلامی. تردیدی در این نیست که انقلاب اسلامی و دفاع مقدس متاثر از سیره اهل البیت و بخصوص قیام عاشورا و اهداف و اسباب آن بوده است. قیام عاشورا نمونه کامل و بی نظیری در تاریخ است که صدها سال است در منابر و سوگواری‌ها درباره آن گفته شده و همچنان راهگشای تاریخ شیعه بوده و خواهد بود. بنابر این اگر واقعه‌ای ارزش گفتن و روایت کردن مکرر داشته باشد واقعه عاشورا و حوادث منجر به ان مهمترین و نخستین آن خواهد بود.

اقبال مخاطبان به دانستن درباره تاریخ صدر اسلام یکی دیگر از عوامل ترغیب کننده نویسندگان به نوشتن درباره ان است. واقعیت ان است که با وجود تکرار روایت‌هایی درباره دوران زندگی پیامبر اکرم صلوات الله علیه، امیر المومنین و معصومین از نسل ایشان نوعی ناکافی بودن و ناقص بودن در روایت‌های تاریخی احساس می‌شده است. روایت های تاریخی –حداقل در ان سطح که در منابر گفته می‌شود و جزو مشهورات جامعه اسلامی ایران شده است- ذهن حقیقت جوی مخاطبان را ارضاع نمی‌کند و شوق کشف وجوه پنهانی تاریخ و بالاتر از ان احساس تجربه تاریخی همواره با مشتاقان زندگی اهل البیت بوده است.

این البته تجربه‌ای است که روایت‌های تاریخی در اختیار قرار نمی‌دهد. تنها روایت‌های داستانی هستند که می‌توانند از سد استنادات تاریخی عبور کنند و شخصیت‌ها را بدون پوشش و نقاب و در خلوت‌هایشان بر مخاطب معلوم سازند. علاقه و اشتیاق مخاطبان به چنین داستانهایی البته یک فرصت برای نویسندگانی است که به خوانده شدن و دیده شدن آثارشان تمایل دارند.

ضرورت نمایشی کردن تاریخ در قالب‌های داستانی برای باورپذیر شدن و عبرت آموزی آنها در شرایط کنونی تاریخی. فضای کنونی ایران اسلامی تلاش دارد جایگاه احزاب و شخصیت‌ها و جریانهای پدید امده و پایدار شده پس از پیروزی انقلاب اسلامی را تحلیل کند و معیارهای اصیلی را برای محک آنها آزمایش نماید. توجه به تاریخ و باورداشت تکرار تاریخ –بخصوص واقعه کربلا و اسبابی که موجب پدید آمدن آن شدند- این باور را تقویت کرده است که اکنون ایران اسلامی با چه دوره‌ای از تاریخ صدر اسلام و معصومین شباهت دارد و شخصیت‌های برجسته صدر اسلام و منافقان و مرتجعان با کدام شخصیت‌های نوعی و جریانهای سیاسی قابل تطبیق هستند. معاویه، شمر، اشعث، زبیر و عمروعاص زمانه ما کدامند؟ مهمتر انکه این مسئله شناسی و شخصیت شناسی کمک خواهد کرد تا انقلاب اسلامی از پیچ تاریخی خود عبور کند و تجربه کشته شدن نوع پیامبر اکرم را در نتیجه دنیازدگی و دور افتادگی از رهبری دینی تجربه ننماید. این خود نیازمند شناخت تاریخ است بدان صورت که با مسائل و جریانهای امروزه قابل تطبیق باشد.

روایت‌های تاریخی و منابع مستند برخی از این اطلاعات را دسته بندی کرده و تحلیل‌های تاریخی نیز بخش دیگری از این مقوله را فراهم می‌کنند. اما هیچ یک از این دو قدرت نمایش دادن و ملموس کردن تاریخ را ندارند انگونه که مخاطب امروزی بتواند با تمام وجود در تاریخ زندگی کند و شخصیت‌ها را بشناسد.

علاوه بر این تعارض روایت‌های تاریخی و تعدد منابع عملا دسترسی به این حقایق را از طیف عمده‌ای از مخاطبان غیر متخصص در تاریخ و البته نیازمند به یافت حقایق تاریخی دور می‌سازد. رمان تاریخی این امکان را فراهم می‌آورد تا هم مخاطبان عام را به سفری تاریخی برده و اکنون انها را در آیینه تاریخ به نمایش بگذارد و از سوی دیگر مخاطبان خاص و متخصصان تاریخ را در نتیجه و عبرت تاریخی با خود همراه سازد.

نکته دیگر خصوصیت کمالی تاریخ در مقایسه با زمان امروزی است. در واقعه‌ای مانند کربلا بدترین مردم و پیمان شکن ترین آنها در برابر بهترین انسانهای منتخب که همانند انها در تاریخ یافت نمی‌شود قرار گرفته‌اند. امیر المومنین علیه السلام بهترین فردی است که توسط شقی ترین مردمان کشته می‌شود. بنابر این زمانی که به تاریخ مراجعه می‌کنیم نمونه‌های اکمل و أتمّ سعادت و شقاوت، ایمان و کفر، قداست و دنیاگرایی را مشاهده می‌کنیم. پس چنین نمونه‌هایی گویاتر، مهمتر و اصیل تر از نمونه‌های انسانهای قدسی و دنیامدار در طول تاریخ اند. این بدان معنی است که گمان می‌شود ادبیات داستانی دفاع مقدس و انقلاب اسلامی نیز به وقایعی می‌پردازد که نمونه‌های کوچک و الگوبرداری شده‌ای از واقعه کربلا و زیست و شهادت معصومان اند اما تا انها فاصله زیادی دارند.

پس نویسنده میان انتخاب نمونه‌های نازل و پایین دست –ولو هم جهت- و نمونه‌های عالی تر بهتر است نمونه‌های عالی تر را انتخاب کند. نمونه‌هایی که الهام بخش تاریخ صدها ساله پس از خود بوده‌اند.

نویسنده‌ای که با توجه به همه یا برخی از عوامل پیش گفته روایت داستانی از تاریخ را انتخاب می‌کند ضرورت‌ها و اهداف مشخصی را در این روایت بر می‌گزیند. در این ضرورت سنجی نسبت خود را با تاریخ اعلام میدارد و غایت روایت داستانی را مشخص می‌کند.

إجمال تاریخ: تواریخ واجد إجمال اند یا در برخی موارد مبهم گویی کرده‌اند. تفحص در روایت‌های تاریخی برخی مقاطع و جزئیات را اشکار نمی‌کند. جزئیاتی که در فهم حرکت کلی تاریخ یا حتی عبرت آموزی از ان تاثیر دارند. بنابر این فهم تاریخ نیازمند اشکار شدن این موارد است. ادبیات داستانی در این گونه موارد با استفاده از فهم تاریخی و اجتهاد تاریخی و با کاربست قوه خیال این بخشها را پر می‌کند.

صراحت تواریخ: تواریخ در شخصیت پردازی و بیان خود صراحت دارند. ادبیات داستانی تلاش دارد از این صراحت و مستقیم گویی تواریخ بکاهد و ان را به روایتی نمایشی و غیر مستقیم تبدیل کند. به عنوان مثال تاریخ از دستاویز کردن خون خلیفه سوم توسط معاویه برای راه اندازی صفین یاد کرده است. اما این صراحت به نمایش تاریخی نیازمند است تا تصمیم، اراده، برنامه ریزی و اجرای این نقشه به تمامه درک شود.

تفلسف در تاریخ: تاریخ نیازمند به تحلیل و تفسیر است. چرایی وقایع و کنش‌های شخصیت‌های تاریخی تا تعلیل نشود معنی دار نخواهد شد. این تعلیل و تفلسف بعضا در تاریخ موجود نیست. داستان نویس همچون متفکر و اندیشمند تاریخی عمل می‌کند و روایت داستانی مفسر تاریخ است. داستان نویس با انتخاب شخصیت و رویکرد خاص خود در روایت داستان خوانشی از تاریخ را ارائه می‌کند.

ملموس و محسوس کردن تاریخ: روایت های تاریخی نوعا گزارش‌های تاریخی هستند که از بیرون و با فاصله با وقایع و شخصیت‌ها مواجه می شوند. حس برانگیز نیستند و مخاطب را با لحظه‌های حساس همراه نمی‌سازند و امکان تجربه تاریخی را برای او فراهم نمی‌کنند. اما امکانات رمان در تصویر سازی و تقریب مخاطب با جهان داستان از این روایت‌ها، جهانی ملموس و محسوس می‌سازد.

در نقد کتابی چون «پس از بیست سال» می‌توان رویکردهای مختلفی را برای نقد انتخاب کرد:

نقد تاریخی: بدین معنی که با این رمان به مثابه متنی تاریخی مواجه شویم و بر اساس منابع تاریخی و مستندات بر میزان استناد این رمان تاکید کنیم. طبعا این رویکردی ضروری در نقد این کتاب است. گرچه در این کتاب با رمانی تاریخی مواجه هستیم که قطعا با دخل و تصرف و اضافه و کاستی به سراغ تاریخ رفته است. اما تردیدی در این نیست که این داستان در روایت تاریخ بر بستر زمان و زمانۀ تاریخی، وقایع تاریخی و شخصیت‌های تاریخی قرار دارد. لذا تطبیق مقاطع مستند تاریخی بر این رمان اولا نشان خواهد داد این رمان تا چه حد به تاریخ مستند و بلکه روح تاریخی وفادار بوده است و دیگر انکه ایا از خطوط کلی تاریخی و چارچوبهای آن فاصله گرفته است یا در بیان جزئیات و پرداخت شخصیت‌های تاریخی آیا روایتی متضاد با تاریخ و ناقض ان ارائه داده است و بالاخره اینکه نویسنده با چه دستمایه تاریخی به سراغ رمان تاریخی رفته است. فهم مستندات و گزارشات تاریخی این امکان را به منتقد می دهد که نحوه بازسازی تاریخ در روایت داستانی توسط نویسنده را ارزیابی کند و انتخابهای نویسنده را بسنجد. طبعا بدون اگاهی منتقد به منابع تاریخی امکان تمیز تاریخ از خیال ممکن نیست و در این صورت مشخص نمی‌شود در فرآیند خلاقه داستان نویسانه ایا نویسنده خطا کرده آیا بهترین انتخابها را داشته است یا خیر.

نقد فقهی-تاریخی: تئوری رمان تاریخی پیش نیاز اصلی در نقد رمانهای تاریخی است. فضای کلی نقد داستان نوعا بر پایه مشهوراتی بنا شده است که بیش از ان که علمی و ثابت شده باشند سلیقه‌گی و ظنی‌اند. ورود به برخی مسائل به نحو جدی و پژوهشی پای علوم دیگر مضاف به داستان را به میان خواهد کشید از جمله فقه داستان و به صورت خاص فقه داستان تاریخی. فقه که متکفل احکام جزئیه است با اسلوب‌های خود باید مشخص کند تاریخ معصومین که بیان کننده فعل، قول، تقریر و سیره معصومین و سیره متشرعه و صحابه و تابعین است در چه حدودی قابلیت روایت دارد و داستان نویس در حوزه صدق و کذب گزاره‌های داستانی اش تا چه میزان مبسوط الید است.

نقد مقایسه‌ای تطبیقی: بر این اساس این اثر داستانی با آثار داستانی مشابه مقایسه می‌شود. درباره تاریخ اسلام رمانهای متعددی نوشته شده است. «پس از بیست سال» نه اولین آنها بوده و نه آخرین آنها خواهد بود. اما نکته مهم این است که در خلاقیت داستانی در این گونه خاص این رمان چه جایگاهی را از آن خود کرده است. آیا از تجربه رمانهای گذشته فراتر رفته است و راهی تازه را برای روایت تاریخی گشوده است یا تجربه‌ای نازل تر از اثار داستانی تاریخی گذشته را رقم زده است. در فضای شهرت گزین نقد ادبی در کشور بیان گزاره‌هایی از این دست که رمانی بهترین نمونه در نوع خود است بدون پشتوانه پژوهشی، مقایسه ای و تطبیقی فاقد ارزش علمی است.

نقد فنی داستانی: می‌توان فارغ از وجه تاریخی با این روایت به مثابه اثری داستانی مواجه شد و بر اساس ضوابط داستان و رمان شیوه روایت و ساختار بندی و دیگر مولفه‌های رمان نویسی را در آن بررسی کرد.

نقد گونه‌ای: می‌توان بر اساس تئوری رمان تاریخی در ادبیات داستانی انقلاب اسلامی – به فرض تهیه و تولید چنین تئوری‌ای- به نقد این رمان پرداخت و ظرفیت‌های رمان تاریخی انقلاب اسلامی بخصوص رمانهای مرتبط با معصومین و اولیاء را در این رمان خاص مورد ارزیابی قرار داد. طبعا در این رویکرد نقد ملاکهای رمان نویسی با موضوعات آزاد با قیودی که از ساحت تاریخ و شخصیت های قدسی به رمان تحمیل می شود تقیید خواهد خورد. موضوعاتی چون مراتب و شیوه استفاده از خیال در روایت تاریخی و همچنین امکان، مراتب و ابزارهای پرداخت شخصیت قدسی از جمله پیش فرض‌ها و مبانی فکری چنین تحلیلی خواهند بود.

نقد رویکردی: نویسنده رمان تاریخی و از جمله این رمان با رویکردی خاص به روایت تاریخ پرداخته است. جدای از تمی که این رویکرد به اثر داده است نوع شخصیت پردازی و ساختار داستان نیز متاثر از این رویکرد است. رویکرد «پس از بیست سال»، «عدالتخواهی» است. نویسنده این اثر با چنین دغدغه‌ای به سراغ تاریخ رفته و تلاش کرده به زوایای مقاطعی از ان بپردازد و ایده خود را بسط و گسترش دهد. حتی به نظر می‌رسد برای نویسنده رمان اثبات مابه ازاء تاریخی تئوری اش درباره عدالت اجتماعی بالاتر از دغدغه روایت تاریخ بوده است. چنانکه می توان به وضوح سایه این رویکرد را در روایت تاریخی مشاهده کرد. تا حدی که تاریخ در مقاطعی به نفع قرائت نویسنده این رمان از عدالت خواهی عقب نشینی کرده است و شخصیت‌ها مطابق آنچه برای بازتاب عدالت خواهی در نظر بوده انعطاف به خرج داده و از تمامیت تاریخی شان فاصله گرفته‌اند.

نکته دیگری که در حوزه روایت از شخصیت‌ها و وقایع تاریخی باید مد نظر قرار گیرد خرده جریان‌های موجود با قرائت‌های خاص از تاریخ‌اند. امروزه حرکتی در حوزه ادبیات تاریخی توسط موسساتی راه اندازی شده که بنا است با عبور از تاریخ و باصطلاح به روز آوری تاریخ، روایت‌های امروزی از موقعیت‌ها و شخصیت‌های قدسی تاریخی ارائه شود. جشنواره خاتم که با محوریت داستانهای مرتبط با پیامبر اعظم صلوات الله علیه راه اندازی شده از جمله این موسسات است. حضور چهره‌هایی که با خلع قداست از دفاع مقدس و سیاه نمایی درباره آن امر تاریخی قدسی را درباره این واقعه به چالش کشیده‌اند در میان برگزار کنندگان و داوران این جشنواره محل تامل است. جریانی –ولوضعیف- در ادبیات داستانی وجود دارد که مایل است با عبور از تاریخ، گفتمان ادبیات انسانی غیر ایدئولوژیک را تقویت نماید. جای شناسی آثار داستانی تاریخی در این جبهه بندی پیدا و پنهان می‌تواند موضوعی جدی در پژوهش رمان تاریخی باشد.(مشروح این یادداست را اینجا    بخوانید)

فراخوان بیست و دومین دورۀ جشنواره قلم زرین

۲ اسفند ۱۴۰۲
  فراخوان بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین انجمن قلم ایران خرسند است آغاز به کار بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین...

دبیر جشنواره “قلم زرین” معرفی شد

۹ بهمن ۱۴۰۲
  دبیر بیست و دومین دورۀ جشنواره قلم زرین معرفی شد. با تصویب هیأت مدیره انجمن قلم ایران ، «جواد کامور بخشایش» دبیر بیست...

بیانیه انجمن قلم ایران در محکومیت حادثه تروریستی کرمان

۱۷ دی ۱۴۰۲
————– 🔻 بیانیه انجمن قلم ایران در محکومیت حادثه تروریستی کرمان ————- به نام منتقم خون شهیدان «جنایتکاران سنگدل از هم اکنون آماج قطعی...

فراخوان سومین جشنواره ادبی فلسطین

۸ آذر ۱۴۰۲
  بسم الله الرحمن الرحیم —————- فراخوان سومین جشنواره ادبی فلسطین —————- مقام معظم رهبری: ما یقین داریم با ادامۀ مبارزات مردم مسلمان فلسطین...

بیانیه انجمن قلم ایران در حمایت از عملیات «طوفان الاقصی»

۱۷ مهر ۱۴۰۲
  بسم الله قاصم الجبارین «ما یقین داریم با ادامه‌ی مبارزات مردم مسلمان فلسطین و حمایت جهان اسلام، فلسطین به فضل الهی آزاد می‌شود...

جلسه مجمع عمومی سالیانه ۱۴۰۲

۱۳ مهر ۱۴۰۲
باسلام؛ به اطلاع می‌رساند: مجمع عمومی عادی(سالیانه) انجمن قلم ایران روز یکشنبه مورخ  ۲۳/۰۷/۱۴۰۲  از ساعت ۱۵ الی ۱۷ در محل سالن انجمن قلم...

اسامی برگزیدگان بیست و یکمین جایزه قلم زرین معرفی شدند

۲۰ تیر ۱۴۰۲
  اسامی برگزیدگان و شایسته تقدیر بیست و یکمین جایزه قلم زرین معرفی شدند: بخش نقد و پژوهش ادبی: شایسته تقدیر: گونه شناسی نثر...

بیانیه دبیر بیست یکمین جشنواره قلم زرین

۲۰ تیر ۱۴۰۲
  «به نام خداوند لوح و قلم» ن و القلم و مایسطرون سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند سوره مبارک قلم آیه نخست بیانیه...