کلیله و دمنه در خورجین- زندگینامه داستانی ابولمعالی نصرالله منشی

کلیله و دمنه در خورجین- زندگینامه داستانی ابولمعالی نصرالله منشی

نویسنده: بهمن پگاه راد

میرزا نصرالله گفت:حکایتی نیست،اما آنچه ازآخرین روزهای وزارت برسرم گذشت می گویم.مدتی بودبه مجلس بزم خسرو ملک نمی رفتم.راستش دوست نداشتم شاعران متملق گوراببینم وآنهارا که یکی بعد از

دیگری درمدح شاه از یکدیگر سبقت می گرفتند،به دروغ لبخند بزنم وتشویق کنم.اماآن روزدرجشنی که به مناسبت شکست غوریان ترتیب داده شد،قضیه فرق داشت.خودخسروملک، قاصدی به خانه فرستادکه حتماً باید درمراسم شرکت کنم.شرکت کردم،اما کاش هرگزدر آن مجلس عیش و نوش نبودم وآن جوانک رانمی دیدم!