گفتوگو با یوسف قوجق به بهانه رمان «وقت جنگ دوتارت را کوک کن»این رمان ضد جنگ است/ موسیقی محلی را برجسته کردم/ تعظیم افسر عالیرتبه روس در مقابل دوتار ترکمنی
نویسنده رمان «وقت جنگ دوتارت را کوک کن» گفت: اگر منظورتان از رُمان جنگ، رُمانی در تبلیغ و توصیف فقط جنگ و کشتار است، خیر. این رُمان، رُمان ضد جنگ است.
خبرگزاری فارس – حسام آبنوس: یوسف قوجق نویسنده ترکمن سال گذشته با رمانی با عنوان «وقت جنگ دوتارت را کوک کن» خودنمایی کرد و خود را بر سر زبانها انداخت. او در این رمان به یک واقعه تاریخی پرداخته و خواننده را در کنار روبرو کردن با یک حقیقت تاریخی با ماجرای عاشقانهای مواجه میکند که در اقلیمی متفاوت از رمانهای آپارتمانی که این روزها نوشته میشود، روایت شده است.
به بهانه انتشار این رمان که در جایزه ادبی قلم زرین نیز در بخش رمان کاندیدا شده با یوسف قوجق به گفتوگو نشستیم. قوجق در این گفتوگو به نظری که رضان امیرخانی درباره رمانش داده و همچنین ماجرای نوشتن رمانش اشاره کرده است و حاصل آن در ادامه به صورت مفصل منتشر شده است.
*تعبیر جالب رضا امیرخانی در مورد یک رمان
فارس: «وقت جنگ، دوتارت را کوک کن» را میتوان در ژانر ادبیات داستانی مقاومت قرار داد؟
نویسنده و منتقد خوب ادبیات داستانی، رضا امیرخانی در مراسم رونمایی از این کتاب، تعبیر جالب «رمان هویت» را به کار بردند و استدلال تأملبرانگیزی هم داشتند. صرفنظر از بحثهایی که درباره انواع ژانرهای رمان به لحاظ ساختار و محتوا مطرح است، من به این رمان، از این جنبه نگاه میکنم که این اثر، همچنان که علیرغم داشتن موضوعی تاریخی، یک رُمان صرفاً تاریخی نیست، با توجه به اینکه به موضوع مقاومت ملی و دینی در برابر نیروهای متخاصم و اجنبی پرداخته، در بین متداولترین تقسیمبندیهای موجود درباره رمان از نظر موضوع و محتوا، میتوان آن را از منظری، در زیرمجموعه «ادبیات مقاومت» قرار داد.
فارس: اگر بخواهیم اثر شما را دستهبندی کنیم، رمان شما یک رمان جنگی است یا ضد جنگ؟
طبق تئوریها و اندیشههای عام و جهانی، دفاع از کیان میهن و مقاومت در برابر سلطهگری امری است موجه و صدالبته مطابق با ارزشهای عموم بشری. اگر منظورتان از رُمان جنگ، رُمانی در تبلیغ و توصیف صرفاً جنگ و کشتار است، خیر. این رُمان، رُمان ضد جنگ است. در رُمان، شخصیتی به نام «یاشبخشی» وجود دارد که نوجوانی دوتارزن است. او که در موقعیتهایی از جنگ نابرابر، بین گرفتن دوتار و یا خنجر به دستش دچار چالش شده، بنا به نصیحت استادش عمل میکند و دوتار را به گرفتن خنجر ترجیح میدهد، اما همین نوجوان، در موقعیتی خاص، مجبور به گرفتن خنجر میشود. یعنی جنگ نابرابر و کشتاری که راه افتاده، او را مجبور به شکستن عهد و پیمانی میکند که با استادش بسته است.
*تعظیم افسر عالیرتبه روس در مقابل دوتار ترکمنی
این رُمان، جنگ و تاریخ را بهانهای قرار داده تا پلشتیهای جنگ فیزیکی و کشتار سلطهگر و مقاومت شجاعانه ملی و مذهبی قوم ترکمن را نشان دهد و هم بگوید که جنگ نرم (منظورم جنگ از طریق زبان هنر) چقدر موثرتر و زیباتر است. در رُمان، علاوه بر مردم ترکمن، حتی کهنه سرباز روس (ماکسیم) و افسر عالیرتبه تزار هم در قبال فرهنگ و هنر ترکمن سر تعظیم فرود میآورند. در رُمان، خنجر و تفنگ از یک طرف و دوتار و ترانه از طرفی دیگر، مدام در تضاد با هم مطرح میشوند. در خلال جنگ، جشن عروسی مطرح است و به عبارتی، جشن و ماتم مرتب و پشت هم و مانند روز و شب در کنار هم مطرح میشوند.
*جیغ بنفشی که در «وقت جنگ دوتارت را کوک کن» شنیده میشود
فارس: خواننده در این رمان حرفهایی میشنود که شاید در زمان حال نیز آنها شنیده شود. اینکه جنگ تمام شده و باید از صلح حرف زد و… این رویکرد که همیشه باید برای جنگ آماده بود. خودتان نیز این را حس کردهاید؟
بله. تا زمانی که سلطهگر وجود دارد، احتمال جنگ هم وجود دارد. در رُمان، تزار روس، بعد از سالها پیروزی، این بار سر سفره ترکمن مینشیند و سرمست از پیروزیاش، میخواهد فرزندان همانها را که در جنگ کشته، به خدمت بگیرد. این یعنی سرآغاز جنگی دیگر. «یاشولیبخشی» این ننگ را برنمیتابد و به دوتارش پناه میبرد و کوک و آمادهاش میکند.
در رُمان، همان مقدار به جنگ توجه میشود، که به صلح؛ اما نه صلحی از سر ضعف، یکجانبه و تحمیلی. پیروزی اجنبی در رُمان، پیروزی مطلق و دائمی نیست و جنگی که زمانی با جنگافزارهای پیشرفته تزار به پیروزی آنها و شکست ترکمنها انجامیده، در ادامه داستان در قالب هنر ادامه مییابد و اینبار، این ترکمن مغلوب و مهماندوست که مزه شکست را در جنگ نابرابر چشیده، مجبور است تمام نفرتش از دشمن را در قالب هنر موسیقی بیان کند و این است که تارهای دوتار را به خدمت میگیرد. این جنگ فرهنگی در کلیت رُمان، با جیغی بنفش شنیده میشود. به این معنی که، جنگ، مطابق آنچه در تاریخ رُخ داده، ظاهراً به شکست ترکمنها و پیروزی تزارهای اجنبی میانجامد، اما از منظری دیگر، انعکاس آن حماسه در موسیقی ترکمن، تأثیرش در روح و روان «یاشبخشی» که با گذشت زمان، «یاشولیبخشی» (یعنی پیرمرد نوازنده) شده و به خاطر رفتارهای نامتعارف حاصل از یادآوری جنگ، به «دَلیبخشی» یا «نوازنده دیوانه» شهرت یافته، متبلور است.
*مردم سرزمینمان در طول تاریخ هیچگاه جنگافروزی نداشتهاند
همین نوازنده پیر، که شخصاً جنگ و نتیجه جنگ را به چشم دیده، مدام ناآرام و در جوش و خروشی روحی است. حس میکند جنگ هنوز پایان نیافته و باید دوتارش را کوک کند برای ادامه جنگ، ولی این بار در جنگی که جادهاش هنر است. در این رُمان، خواننده داستان به این نتیجه میرسد که نه تنها ترکمنهای غیور و مسلمان در آن جنگ نابرابر مغلوب نشدهاند، که پیروز شدهاند. به نظر من، اگر در جنگ مطرح شده در رُمان، پیروزی با ترکمنها بود، این همه تأثیر در هنر موسیقی این مردم نداشت که مقامی از مقامات موسیقی ترکمن به این نام باشد. ترکمن و غیرترکمن ندارد. مردم سرزمینمان در طول تاریخ هیچگاه جنگافروزی نداشتهاند و در عوض، همواره در مقابل هجوم بیگانگان، سرسختانه و از سر غیرت جنگیدهاند و حماسه آفریدهاند.
*نبود اطلاعات مردمشناسانه در میان نویسندگان موجب کمرنگ بودن موضوعات بومی است
فارس: جای خالی فرهنگ بومی اقوام ایرانی در ادبیات حس میشود و این اثر، یک رمان تاریخی فرهنگی است. یعنی این رُمان یک فرهنگ که آن هم فرهنگ مردمان ترکمنصحرا است را منتقل میکند. علت خالی بودن ادبیات از این موضوعات چیست؟
لذت هنر و ادبیات در یک کشور، به تنوع فضاهایی است که از سوی پدیدآورندگان مطرح میشود. همچنانکه اقوام در ایرانزمین، رنگینکمانی را میمانند که رنگهای مختلفی دارند، مطرح کردن فرهنگ بومی اقوام در ادبیات هم میتواند جلوهای زیبا را مقابل دید خوانندگان قرار دهد.
فرهنگ قوم ترکمن نیز زیباییهای خاصی دارد که شنیدن و دیدنش برای دیگران خالی از لطف نیست و من نویسنده، از ظواهر این فرهنگ و رسوم و هنر خاص، به عنوان عناصری مهم برای زیباسازی بستر داستانی و از معانی عمیق مردمشناسانه در هر کدام از رسوم و سنن، برای عمقبخشی معانی زیرپوستی در داستانهایم بهره میبرم. به نظرم استفاده هوشمندانه از فرهنگ و سنن اقوام در داستان، میتواند در انتقال هنری مفاهیم و به یک معنی در ارتقای سطح ادبیّت اثر کمک شایانی کند. این را کمابیش در آثار بسیاری از نویسندگان خوب کشورمان میتوان دید. اینکه چرا پدیدآورندگان آثار ادبی کمتر به این موضوعات بومی و قومی میپردازند، به نظرم به عدم آگاهی از پتانسیل موجود در مطالعات مردمشناسانه این موضوعات در خلق اثر برمیگردد. البته مسلماً درجه ادبیت و زیبایی یک اثر داستانی بستگی به پرداختن به موضوعات بومی و فرهنگ و سنن ندارد، اما بر این عقیدهام که استفاده هوشمندانه از این داشتههای بومی و فرهنگی میتواند در خلق آثاری با رنگ و بویی متفاوتتر کمک کند.
*نقش موسیقی محلی را در این رمان برجسته کردهام
فارس: دوتارزنها ـ و به اصطلاح شما «بخشیها» ـ و به طور کلی موسیقی نواحی امروز در حال فراموشی هستند و آثاری مانند این کتاب میتوانند آنها را دوباره به خاطرهها بازگردانند. توصیفهای شما در این رمان به قدری جزئی و جذاب بود که خواننده خودش را در فضا حس میکند و حتی من گاهی صدای دوتار نواختن یاشبخشی را میشنیدم و از این رو میگویم میتواند این فرهنگها را زنده کند. نقش ادبیات در احیای این فرهنگها چیست؟
مرز خیلی باریکی بین هنر و ادبیات وجود دارد. وجه مشترک هر دو، زیبایی و خلاقیت و هدف غایی هر دو، لذت روحی است. بنا به گفته سالخوردگان و آثار مکتوب و شفاهی به جای مانده از پیشینیان، کمتر از یک قرن پیش، دوتارزنها در بین قوم ترکمن علاوه بر نواختن دوتار و ترانهخوانی، نقش نقالان محلی را نیز ایفا میکردهاند. به این معنی که در مراسمها، اوزانها و بخشیها، به کمک دوتار و قیچک (کمانچه)، داستانهایی به نظم و نثر را روایت میکردهاند.
من در این رُمان، گوشهچشمی نیز به این رسم کهن داشتهام. کل وقایع جنگ به کمک نوازندهای محلی و در خلال نواختن یک مقام از مقامات موسیقی ترکمن شرح داده میشود. سعی کردم با تمهیداتی، حس و حال نوازنده محلی را در نواختن دوتار، و البته حس و حال شنوندگان دوتار را چنان شرح کنم که مخاطب را درگیر نماید. تأثیر عجیب موسیقی فقط مختص موسیقی ترکمن نیست. مونولوگ یاشولیبخشی در بخشی از رُمان درباره آثار چایکوفسکی ـ که سالها بعد از جنگ نیز در قید حیات بوده ـ نیز موید همین نکته است. افسر تزار روس که از آثار چایکوفسکی لذت میبرد، مسلماً میتواند از دوتار ترکمن نیز لذت ببرد. ادبیات هم میتواند باعث این علاقهمندی شود و من تلاش کردهام، با برجسته کردن نقش موسیقی محلی در این رُمان، به این هدف برسم.
فارس: چقدر در نوشتن این رمان وقت صرف کردید و چطور شد آن را به دفتر نشر فرهنگ اسلامی برای چاپ دادید؟
اغراق نکردهام اگر بگویم موضوع این رُمان نزدیک به بیست سال فکرم را مشغول خودش کرده بود. نخستین تجلی این درگیری فکری، نوشتن رمان نسبتاً کوتاهی بود که در سال ۱۳۷۳ از سوی حوزه هنری با عنوان «نبرد در قلعه گؤکتپه» منتشر شد. آن کتاب حاصل مطالعاتم و تجربیات نویسندگیام در آن سالها بود. بعد از آن سالها بود که توفیقی حاصل شد تا در سفارت کشورمان در ترکمنستان مشغول به کار شوم. در کنار فعالیت در سفارت کشورمان و بازدید مداوم از نقاط مختلف قلعه و پرس و جو از مردم آن دیار، مطالعاتم درباره این واقعه تاریخی را بیشتر کردم. گپ و گفتهای ادبی درباره زیر و بم موضوع رُمان با نویسندهای مسلمان و توانمند به نام «الیاس آمانگلدیف» که علاقه عجیبی به دوتار نیز داشت، تأثیر زیادی روی من گذاشت. این بود که پس از بازگشتم به میهن، تصمیم گرفتم یکبار دیگر و اینبار با نگاهی تازهتر و تجربیاتی بیشتر، به همان موضوع تاریخی بازگردم و اثری بنویسم که جنبه ادبیّت و هنریاش بیشتر به چشم بخورد. نخستین کسی که این اثر را پیش از چاپ خواند و نظری دلگرم کننده داد، استاد حمید گروگان بود. بنا به پیشنهاد ایشان بود که این اثر را به دفتر نشر فرهنگ اسلامی دادم و نتیجهاش این شد که دوست خوبم آقای پارسانژاد روی جلد زیبایی برایش طراحی کرد و مسئولین نشر نیز نظری مثبت و دلگرم کننده شبیه نظر استاد گروگان ابراز نمودند. شنیدن نظر مثبت استادان خوبم آقای امیرخانی و قیصری در مراسم رونمایی و حالا نیز شنیدن نظر شمای عزیز برایم بسیار امیدوار کننده است.
*شناخت اقوام از یکدیگر موجب تحکیم امنیت ملی میشود
فارس: به نظر شما این رمان در تحکیم امنیت ملی چقدر نقش دارد؟
کشور ما در طول تاریخ، همیشه مورد هجوم بیگانگان بوده و به گواه تاریخ، نقش اقوام ساکن در مرزهای این سرزمین در دفاع از کشور همواره باعث فخر همگان بوده است. قوم ترکمن با داشتن فرهنگی غنی در شمال این سرزمین، با همزیستی مثال زدنی که با دیگر اقوام همجوار خود دارند و طبق آموزههای دینی که سخت به آن معتقدند، دفاع از سرزمین را بخشی تفکیکناپذیر از خُلقیات خود میدانند. مطمئنماً نگارش این گونه رُمانها باعث تقویت حس میهندوستی و تحکیم مراودات فرهنگی بین اقوام میشود. مهمترین نکته در بحث اقوام، عدم شناخت کافی با روحیات و فرهنگ و سنن یکدیگر است. در این رُمان سعی کردهام ضمن نشان دادن پایبندی به اعتقادات دینی در بین ترکمنها، به روحیه سلحشوری آنها در موضوع دفاع در مقابل یورش اجنبیها بپردازم. به نظرم پرداختن به این گونه موضوعات در ادبیات داستانی، میتواند در شناخت هر چه بیشتر اقوام از یکدیگر کمک کند و این، قدر مسلم باعث تحکیم امنیت ملی کشورمان خواهد شد.
*این رمان حاصل تجربیات ۲۰ سالهام از نویسندگی است
فارس: از اینکه به یک قوم خاص در یک جغرافیای خاص (که امروز بخشی از آن هم در جغرافیای سیاسی ایران قرار ندارد) میپرداختید، نگران نبودید؟ از این باب سوال میکنم که خواننده باید در قصه با مکانی روبرو میشد که ممکن است ندیده باشد و شما باید در تصویرپردازی خیلی تلاش میکردید تا در ذهن خواننده بنشیند.
توصیف مکانهای وقوع داستان و نیز توصیف ابزارهای جنگی و خُلقیات شخصیتهای داستان در آن برهه تاریخی، از جمله مسایلی بود که مستلزم مطالعات زیادی است. همچنانکه پیش از این گفتم، در خلال سالهایی که در سفارت کشورمان در ترکمنستان مشغول فعالیت بودم، در برخورد با مردم و مشاهده موزه سلاحهای به کار رفته در آن جنگ و لباس مردم آن برهه تاریخی و فرهنگ مادی و معنوی آنها در آن برهه زمانی، اطلاعات مورد نیازم برای نگارش رُمان را جمعآوری کردم. به همین خاطر، در توصیف مکانها و دیگر مواردی که ممکن بود تصورش برای مخاطب رُمان مشکل باشد، تلاش نمودم از مطالعاتم و شنیدهها و دیدههایم بهره ببرم. که به نظرم این مشکل در دل داستان حل شده است. مضافاً اینکه تصاویری نیز از جامعه آن دوره و جنگ صورت گرفته از منظر دو گروه متخاصم در پایان کتاب ضمیمه شده که میتواند به مخاطب رُمان کمک کند.
پرداختن به شخصیت زن ترکمن در آن دوره تاریخی، موضوعی بود که در زمان نگارش، یکی از دغدغههای فکریم شده بود. به طور مثال، درباره این رُمان از من میپرسند که چرا فلان شخصیت زن، حضور پررنگی در وقایع داستان ندارد اما در بخشی از رُمان، ناگهان حضور یافته و نقشآفرینی کرده است؟ این دقیقاً به فرهنگ و سنتهای این قوم برمیگردد. سعی کردهام زنان ترکمن را که در آن سالها، طبق سنتها در آلاچیقها و در پشت روبندهایشان پنهان هستند و در جامعه کمتر حضور دارند، به همان شکلی تصویر کنم که واقعاً بودهاند. در رُمان، همان زن با همه خصلتهای قومی و عشیرهای که دارد و در ظاهر از نظرها پنهان است، در هنگام نبرد، در هیبتی مردانه به صحنه میآید و پا به پای مردان قوم و قبیله، با دشمن میجنگد. در هر صورت، رُمان «وقت جنگ، دوتارت را کوک کن» حاصل تجربیاتم در طول بیست و اندی سال داستاننویسی است.
پیام تسلیت انجمن قلم ایران به مناسبت شهادت رهبر حزب الله لبنان، سیدحسن نصرالله
۸ مهر ۱۴۰۳پیام تسلیت انجمن قلم ایران به مناسبت شهادت رهبر حزب الله لبنان، سیدحسن نصرالله بسم الله الرحمن الرحیم«مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا...
پیام تسلیت انجمن قلم ایران به مناسبت درگذشت استاد محمود حکیمی
۱ مهر ۱۴۰۳بسم الله الرحمن الرحیم هوالباقی استاد محمود حکیمی، نویسنده صاحب نام و پژوهشگر پُرکار حوزه تاریخ و تمدن اسلام، بعد از یک عمر مجاهدت...
اسامی نامزدهای کتاب های بخش داستان بزرگسال بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد.
۱۲ تیر ۱۴۰۳اسامی نامزدهای کتاب های بخش داستان بزرگسال بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد. به گزارش دبیرخانه...
اسامی نامزدهای کتاب های بخش داستان کودک و نوجوان بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد.
۱۲ تیر ۱۴۰۳اسامی نامزدهای کتاب های بخش داستان کودک و نوجوان بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد. به...
اسامی نامزدهای کتاب های بخش نقد و پژوهش ادبی بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد.
۱۲ تیر ۱۴۰۳اسامی نامزدهای کتاب های بخش نقد و پژوهش ادبی بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد. به...
اسامی نامزدهای کتاب های بخش شعر بزرگسال بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد.
۱۰ تیر ۱۴۰۳اسامی نامزدهای کتاب های بخش شعر بزرگسال بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد. به گزارش دبیرخانه...
اسامی نامزدهای کتاب های بخش شعر کودک و نوجوان بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد.
۱۰ تیر ۱۴۰۳اسامی نامزدهای کتاب های بخش شعر کودک و نوجوان بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد. به...
پیام تسلیت انجمن قلم ایران به مناسبت شهادت آیت الله رئیسی رئیس جمهور محبوب و همراهان شهیدش
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳إنا للَّه و إنا إلیه راجعون ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت (شهید مظلوم، آیت الله بهشتی) در سالروز ولادت با سعادت...