دسته بندی مطالب

یادداشت کامران پارسی‌نژاد برای زنوزی جلالی آقای نویسنده می‌گیری چی می‌گم؟

۲۰ تیر ۱۳۹۵ اطلاعیه ها

photo_2016-07-10_12-09-12

 

کامران پارسی‌نژاد در یادداشتی برای فیروز زنوزی جلالی نوشت: حالا که باورهای خودت را مرور می‌کنی می‌بینی می توانی در تقابل با طوفان دریا پیروز میدان باشی و سالم بلمت را به ساحل هدایت کنی.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، کامران پارسی‌نژاد یادداشتی برای فیروز زنوزی جلالی با نام «برج زندگی» نوشت:
برج زندگی
آقای نویسنده، می‌گیری چی می گم؟ می‌گیری؟
آقای نویسنده وقتی آمده‌ای تا برای آدم‌هایی که می‌شناسی دلسوز باشی و دل‌نگرانشان باشی آن‌وقت دل‌نگران می‌شوی مبادا به کنه مطلبت پی نبرده باشند. آن‌وقت به چشمانشان خیره می‌شوی، لبخند بر لب می‌زنی و با صدای گیرا و پرطنینت می‌گویی:” می‌گیری چی می گم؟”
و بعد که از آدم‌ها و انواع نقاب‌هایی که بر چهره مدام عوض می‌کنند خسته می‌شوی. وقتی از روزگار و قاعده نابسامان بازی‌ها دچار شگفتی می‌شوی سری تکان می‌دهی و می‌گویی:”مرغ پخته تو دیگ می خنده ”
آقای نویسنده یا علی گفتنت حکایت دیگری دارد. یا علی گفتنت زمان و وقت مشخصی ندارد. آدم نمی‌فهمد کجا و چه زمان دلت هوای مولا کرده است. اما چیزی که می‌شود فهمید این است که حکایت تو حکایت اویی است که یا علی می‌گوید و عشق آغاز می‌شود. شاید هم این عشق است که ابتدا آغاز می‌شود و بعد یا علی بر زبان می‌آید. درهرحال حکایت، حکایت عاشقی کردن است و یا علی گفتن.
و این عشق زمانی به نقطه اوج خود می‌رسد که بنای ماندگار رمان برج ۱۱۰ خود را پی‌ریزی می‌کنی. برجی که از آن علی است و برای علی.
و نشانه و رمز مقبول افتادن اثر نزد مولا می‌شود نصب ناگاه پلاک ۱۱۰ شهرداری بر سر در خانه‌ات درحالی‌که سایر پلاک‌های اطراف چیز دیگری است.
و این نشانه، نشانه دل است. پای صحبت اصغر سیاه هم که می‌نشینی می‌گوید حساب دل است داور. حساب دل که باشد پیر و جوان و علیل و سالم و روباه و کفتار ندارد. مورچه هم دل دارد. مگر ندارد؟
حالا که اصغر سیاه آمده است تا از دل بگوید می‌دانم نگاهت دور می‌زند حوالی داستان‌ها و شخصیت‌هایی که برای تو حکم مخلوق رادارند. آقای نویسنده می‌گیری چی می گم؟ حالا داری یک‌عمر زندگی آدم‌های داستان‌هایت را ورق به ورق در ذهنت مرور می‌کنی. بی‌آنکه حتی بخواهی رج بزنی، چند صفحه را رد کنی و یا سرسری بخوانی. عبور آرام و گاه تند لحظه‌ها. مات ماندن به‌قاعده بازی، تماشای سیاه بمبکی که کنار خور زیر ابرش سرشو آورده بالای آب. حالا فتاح، میرزا، مولود، ریحانه، مریم، آقای سهیل، آقای ناظری، سرگرد یعقوب، امیرارسلان، داورعلت خواه، شمسی … دوره‌ات کرده‌اند. انگاری هرکدام برای خود حرفی و حدیثی دارند. حالا این داور است که به سمتت می آبد. دستانت را می‌گیرد. نگاه کن اشک به چشم دارد داور.
– عالمی دارد که آدم ناگاه بداند که خودش هم می‌تواند شکار باشد و هم شکارچی. بداند که به‌جز آن دودسته آدم‌های شکار یا شکارچی آدم‌هایی هم هستند که نه این‌اند و نه آن. فکر می‌کنند شکارچی‌اند ولی شکار می‌شوند. دانستن همین خوب است. شکارچی‌ای که هر آن ممکن است خودش شکار بشود.
فتاح تیغه کارد را بین دندان‌هایش می‌گذارد، لبه آستین پیراهنش را تامی زند شانه بالا می‌اندازد و بریده‌بریده می‌گوید
– چی بگم والله
لحظه‌ای بعد این مولود است که کنار میز می‌رود و از سر صبر ته سیگارش را در زیرسیگاری خاموش می‌کند.
– شما باید قدر دقایق و لحظات را بدانید. همین دقایق و لحظات هستند که به هم گره می‌خورند می‌شوند ساعت. می‌شوند روز. می‌شوند هفته. می‌شوند ماه و سال. و مجموع سال‌هاست که بالاخره می‌شوند کل عمر من و شما.
– آقای سهیل سر از روی شانه آقای افشار برمی‌دارد و می‌گوید
– می‌دانید اخیر بسیار ظریف و آسیب‌پذیر شده‌ام نمی‌دانم منظورم را می‌فهمید یا نه احساس می‌کنم که روحم از پشت اندام شیشه‌ایم به‌راحتی دیده می‌شود
آقای افشار می‌گوید: به خودتان تلقین نکنید زندگی همین است. همی ما همواره درگیر این حالات هستیم اینکه بپذیرید مغلوب شده‌اید یعنی سقوط. به خودتان بگوید که می‌توانید. اولین گام برای پیروزی همین است.
آقای نویسنده می‌گیری چیزمی گم؟
به این روزهای غریب و آدم‌های پیچیده و پررمزورازش دقت کنی می‌بینی مرغ پخته به‌راستی توی دیگ می خنده. خودت در داستانت گفتی صیادی که به دریا … نه اجازه بده به‌جای صیاد بگویم ناخدا ……ناخدایی که به دریا می‌زند در بن استخوان‌هایش حس نبرد با طوفان را قبلا تجربه کرده است. و اما طوفان محکوم‌به آرامش است. و آرزوی ادامه آن امری است محال. چرا نباید به آرامش فکر کرد؟ من در پس این طوفان آرامش مطبوعی را می‌بینم آقا. تصور کن نور ماه بر پیکره موجهای مرده و باقیمانده از طوفان می‌تابد و ناخدا بلمش را به ساحل می‌کشد. او طوفان را شکست داده و تجربه دیگری آموخته.
حالا که به‌تمامی آدم‌های داستان‌هایت که دوره‌ات کرده‌اند نگاه می‌کنی و باورهایشان را رصد می‌کنی می‌بینی خیلی از خیلی چیزها را می‌دانی. و می‌دانی قاعده بازی در زندگی را. و از خیلی از بایدها و نبایدها مطلع هستی و می‌دانی مخلوقی که تو باید باشی کیست و در رویارویی بازندگی و مصائب زندگی چگونه باید باشد.
حالا که باورهای خودت را مرور می‌کنی می‌بینی می‌توانی در تقابل با طوفان دریا پیروز میدان باشی و سالم بلمت را به ساحل هدایت کنی. حالا که همه‌چیز را می‌دانی دلت قرص می‌شود و می‌دانی راز ماندگار بودنت در چیست. بودن فتاح و داور و تمامی آنانی که در جای‌جای داستان‌هایت نقش‌آفرینی کردن راز ماندگاری تو خواهند بود. سری تکان می‌دهی. حالا دیگر افکار مختلفی که پیش‌ازاین تو ذهنت صف می‌کشیدند و هی می‌خواستند بی‌نوبت بیرون بیایند آرام‌گرفته‌اند. حالا به چهره تک‌تک آدم‌های داستانت خیره می‌شوی. سری تکان می‌دهی و زیر لب می‌گویی:

” یا علی”

فراخوان بیست و دومین دورۀ جشنواره قلم زرین

۲ اسفند ۱۴۰۲
  فراخوان بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین انجمن قلم ایران خرسند است آغاز به کار بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین...

دبیر جشنواره “قلم زرین” معرفی شد

۹ بهمن ۱۴۰۲
  دبیر بیست و دومین دورۀ جشنواره قلم زرین معرفی شد. با تصویب هیأت مدیره انجمن قلم ایران ، «جواد کامور بخشایش» دبیر بیست...

بیانیه انجمن قلم ایران در محکومیت حادثه تروریستی کرمان

۱۷ دی ۱۴۰۲
————– 🔻 بیانیه انجمن قلم ایران در محکومیت حادثه تروریستی کرمان ————- به نام منتقم خون شهیدان «جنایتکاران سنگدل از هم اکنون آماج قطعی...

فراخوان سومین جشنواره ادبی فلسطین

۸ آذر ۱۴۰۲
  بسم الله الرحمن الرحیم —————- فراخوان سومین جشنواره ادبی فلسطین —————- مقام معظم رهبری: ما یقین داریم با ادامۀ مبارزات مردم مسلمان فلسطین...

بیانیه انجمن قلم ایران در حمایت از عملیات «طوفان الاقصی»

۱۷ مهر ۱۴۰۲
  بسم الله قاصم الجبارین «ما یقین داریم با ادامه‌ی مبارزات مردم مسلمان فلسطین و حمایت جهان اسلام، فلسطین به فضل الهی آزاد می‌شود...

جلسه مجمع عمومی سالیانه ۱۴۰۲

۱۳ مهر ۱۴۰۲
باسلام؛ به اطلاع می‌رساند: مجمع عمومی عادی(سالیانه) انجمن قلم ایران روز یکشنبه مورخ  ۲۳/۰۷/۱۴۰۲  از ساعت ۱۵ الی ۱۷ در محل سالن انجمن قلم...

اسامی برگزیدگان بیست و یکمین جایزه قلم زرین معرفی شدند

۲۰ تیر ۱۴۰۲
  اسامی برگزیدگان و شایسته تقدیر بیست و یکمین جایزه قلم زرین معرفی شدند: بخش نقد و پژوهش ادبی: شایسته تقدیر: گونه شناسی نثر...

بیانیه دبیر بیست یکمین جشنواره قلم زرین

۲۰ تیر ۱۴۰۲
  «به نام خداوند لوح و قلم» ن و القلم و مایسطرون سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند سوره مبارک قلم آیه نخست بیانیه...