سه محور گم شده در مدیریت ادبیات دفاع مقدس
سه محور گم شده در مدیریت ادبیات دفاع مقدس
احمد شاکری از نویسندگان و منتقدان ادبی طی یک یادداشت با عنوان «بحران مدیریت و ادبیات دفاع مقدس» به ضعفهای بخش مدیریتی در این حوزه اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، «بحران مدیریت و ادبیات دفاع مقدس» عنوان جدیدترین یادداشت احمد شاکری است که همزمان با هفته دفاع مقدس برای انتشار در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفت.
هفته دفاع مقدس در سال جاری با ماههای آغازین دولت جوان و انقلابی سیزدهم قرین است. «وعده»ها و «برنامه»های دولتها و «انتظارات» و «توقعات» مردم و اقشار و اصناف جامعه، در تکافؤ و توازن با یکدیگر نوید بخش «توفیق» خواهد بود.
در هفته دفاع مقدس و به تناسب این رخداد «بی نظیر» و «ظرفیت ساز» در تاریخ انقلاب اسلامی، موضوع مواجهه حاکمیت با این گنجینه ملی ـ اسلامی به عنوان یک برهه «هویت ساز» مورد توجه قرار میگیرد.
دفاع مقدس موثر بر انقلاب اسلامی و خود تاثیر پذیرفته از ارزشها و مبانی آن است. هیچ واقعهای کمّا و کیفا در طول چهل ساله گذشته به میزان «دفاع مقدس»، انقلاب اسلامی را «بیمه» نکرده است. بنابر این انتظار «کنشگری» دولتها در حفظ و تثبیت این میراث، مطالبهای «اصولی»، «ضروری» و «واقعی» است.
دولتها به واسطه برخورداری از ارکان «اقتدار»، و «بسط ید» در «تصمیمسازی»، «سیاستگذاری»، «برنامهریزی» مهمترین مرجع برای ایراد مطالبه پیش گفتهاند. در نتیجه در حیطه «موسع» قدرت خود باید «مسئولیت پذیر» و «پاسخگو» باشند.
دفاع مقدس رخدادی «پیچیده» و «ذوابعاد» است که میتوان با «ابزارها»ی متعدد و از «جوانب» مختلف به آن توجه کرد. در میان ابزارهایی که نسلها را به شناخت این واقعه مقدور میسازد و آن را به «بطن» و «متن» جامعه میبرد، «روایت»ها، «شمول» و «نفوذ» بیشتری داشتهاند.
«بینش» نسلهایی که در دفاع مقدس شرکت نداشته یا پس از آن به عرصه وجود پا نهادهاند و «گرایش» آنان به ارزشهای این واقعه بیش از هر چیز «تحت تاثیر» روایت از آن شکل گرفته است. هر چه زمان ما را از تجربه این واقعه «دورتر» میکند و همان از «شاهدان» بیواسطه ان واقعه میکاهد، ارزش روایت از دفاع مقدس به معنای تنها مجرای «شناخت» و «تجربه» آن بیش از پیش اشکار میشود.
در این میان اما، روایتهای مکتوب (مستند نگار ـ داستانی) پرجلوهتر، پراقبالتر و پرعنوانتر ظاهر شدهاند. بنابر این بیراه نیست که گفته شود خیمه میراث فرهنگی دفاع مقدس بر ستون رکین ادبیات دفاع مقدس استوار گشته است. پس اگر این ستون بر جای افتاده یا خمیده شود، با «بی خبری» و «بی عملی» جامعه مخاطبان نسبت به این میراث ارزشمند مواجه خواهیم بود.
طرح این پرسش که «دولت سیزدهم در ساحت هنر و ادبیات دفاع مقدس چه خواهد کرد؟»، مسبب «نظر» و «تحلیل» این دولت به میراثی است که دولتمردان پیشین بر جای گذاشتهاند. این نظر و نگاهِ «متوجهانه»، «عالمانه» و «فراگیر» بیش از آن که بر «نتایج» موجود عملکرد دولتها و ظرفیتهای بالفعل و بالقوه در روایت دفاع مقدس توجه کند، باید بر «کنشگری دولتمردان گذشته» و «روش» مدیریت آنها در حوزه ادبیات دفاع مقدس تمرکز یابد. به کار گماری مدیران «جوان» به عنوان رهیافت جدی دولت سیزدهم در ایجاد «نشاط»، «تحرک» و «پویایی» در بدنه دولت، امر ذی قیمتی است که باید با «عقلانیت انقلابی» همراه شود. و این ممکن نخواهد بود جز با «اشراف» بر آزمون و خطاهای «هزینه بر» و «فرصت سوز» و البته «درس آموز» و «ایده پرداز» گذشتگان.
بررسی نسبت دولتها با مقوله ادبیات دفاع مقدس ـ خاصه ادبیات روایی مستند نگار و مخیل ـ ساحتی پیچیده، پر مسئله و دشواری است که نمیتوان در یک متن کوتاه، حتی رئوس مسائل آن را برشمرد. اقرار زود هنگام به این امر ضروری است که مدیریت فضای ادبی کشور که تا حدود زیادی بنابر روال مستمر، «غیر پاسخگو» بوده و بر آمیزهای از «اجتهادات شخصی» مدیران ، «سنتهای رایج» مدیریتی و «اطلاعات ناقص و غیر منسجم» بنا شده، فاقد «پایگاه تئوریک» یا حتی «منابعی از سنخ تاریخ شفاهی» بوده تا بتواند بر پایه آن، از منظرگاهی «مُشرف» مدعی احاطه بر «تجربه مدیریتی ادبیات دفاع مقدس» باشد. بنابراین در طول چهار دهه گذشته شاهد «تکرار» مخل تجربیات «ناکام» یا شیوههای مدیریتی «مطالعه نشده» و از سوی دیگر مهجور ماندن برخی کنشهای مدیریتی «نواورانه» مقطعی بودهایم.
بدیهی است تغییر «نسلهای مدیریتی» و «جوان گرایی» به تنهایی نمیتواند بر این معضل بنیادین فائق آید. بلکه محتمل است «ناکامی»ها، تکرار شده و از «توفیقات» پل مستحکمی برای ایجاد «ثبات» مدیریتی تدارک دیده نشود.
تجربه مدیریتی در حوزه ادبیات (مستند نگار ـ داستانی) دفاع مقدس در طول چهل سال گذشته، شاهد «تنوع»ی چشمگیر به لحاظ «متعلق»، «روش»، «جهت گیری» و «مرجع» مدیریتی است.
در ادامه این یادداشت برآنیم تا با شمردن اهم این تنوع، مهمترین “خلأ”های مدیریتی را در ادوار گذشته بیان کنیم.
مدیریت دولتی ـ نیمه دولتی ـ خصوصی: قبض و بسطهای صورت گرفته در تاریخچه ادبیات دفاع مقدس در این باره حائز اهمیت است. شناخت وظایف «رییسی» و «اصولی» دولتها که غیر قابل واسپاریاند و شناخت «زمین»، «زمانه»، «مرجع» و «هدف» واسپاری برخی از وظایف یا خالی کردن صحنه برای نقش آفرینی «موسسات»، «انجمنها»، «نهادهای نیمه دولتی» و «دفاتر ادبی» از اهمیت و حساسیت شایانی برخوردار است.
مدیریت متمرکز ـ فراگیر: گرچه انتظار میرود دولتها در گستره «فرهنگی»، «زبانی» و «جغرافیایی» ایران اسلامی نقش آفرینی کنند. اما فاصله معنیداری همواره میان مدیریت «ادعایی» و «واقعی» در مقوله فراگیری وجود داشته است. انباشت ظرفیتها نه به عنوان یک «واقعیت طبیعی» که به عنوان «نتایج مدیریتهای ادبی ـ فرهنگی» خود به مانعی جدی در توسعه فرهنگ دفاع مقدس بدل شده است. مدیریت فراگیر، نیازمند «اقدام»، «سیاستگذاری»، «شناخت» و «برنامهریزی» فراگیر دارد. گرچه بخشی از بار فعالسازی ظرفیتهای فراگیر ملی را برخی نهادها و موسسات بر عهده گرفته و در تولید و نشر ارزشهای دفاع مقدس فعال نشان دادهاند با این وجود «تمرکز» و مدیریت «تمرکز اندیش» و «تمرکز خواه» جزو معضلات مدیریتی عرصه ادبیات دفاع مقدس است.
مدیریت منابع (مبادی) در مقابل مدیریت مقاصد (نتایج): در میان شیوههای تاثیرگذاری مدیریتی بر ادبیات دفاع مقدس مدیریت «علت» و «معلول» در ادوار مختلف پی گرفته شده است. در مدیریت منابع، سرچشمههای تجربی و مستندات مدیریت میشود تا سرچشمه روایت دفاع مقدس از «ارزش» و «عمق» برخوردار باشد. در حالی که در شیوه مدیریت «نتیجه»، محصول (متن روایی ادبی) تحت مدیریت قرار میگیرد.
مدیریت رکن فاعلی (داستان نویس، خاطره نگار، مستند نگار): علت فاعلی تولید روایت از اهمیت بسزایی برخوردار است. گرچه جنس راویان در حوزه ادبیات داستانی و مستند نگاری با یکدیگر تفاوتهای اشکاری دارد و «الزامات» و «قواعد» در این دو لزوما یکسان نیستند. با این وجود خاصه در حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس این انگاره در دورههایی شکل گرفت که میتوان با مدیریت (تاثیر مثبت) و هدایت نویسنده بر فرآیند تولید متن تاثیر گذاشت. این حتی در ادواری تلقی استفاده از نویسندگان «روشنفکر» برای روایت از دفاع مقدس را تقویت کرد و به سفارشهای داستانی به این طیف منجر شد.
مدیریت تبلیغ (جوایز و جشنوارههای ادبی): از جمله متعلقهای شناخته شده و مورد علایق مدیران در دهههای گذشته خاصه پس از دهه ۶۰، تصور راه میان بری برای «هدایت» و «مدیریت» ادبیات از طریق «تاسیس» جشنوارههای موضوعی «دفاع مقدس» یا هدایت جشنوارهها به سمت ارزشها و موضوعات دفاع مقدس بوده است. این تلقی بیش از هر چیز وامدار نگاه «جشنواره محور» و «جشنواره ساز» در مدیریتهای فرهنگی و ادبی بود که تا کنون نیز ادامه داشته و به تنوع چشمگیر جشنوارهها و جوایز ادبی و شاخههای آنها منجر شده است.
مدیریت برون داد (ممیزی): از جمله شیوههای مدیریتی در حوزه ادبیات –خاصه ادبیات داستانی ـ «کنترل» و «دفع» جریان سیاه نویس و ضد ارزش با تمرکز بر مدیریت کتاب بوده است. این بخش به صورت ویژه جزو اختیارات اداره کتاب وزارت ارشاد بوده است. قبض و بسطها در میزان استفاده از این امکان در دولتهای مختلف یکسان نبوده است. تا جایی که برخی آثار «ممنوع الانتشار» یا محکوم به رعایت «اصلاحیه» در دولتهای لیبرال مسلک اجازه چاپ گرفته و تنها مدیریتهای مضیق زمان انتشار آنها را به تاخیر انداختهاند.
مدیریت نشر (حمایت از ناشران): از جمله رهیافتهای مدیریتی که بر اساس مسئله شناسی و برجستهسازی حوزه نشر پس از تصور فراغت از ارکان دیگری چون تولید رونق گرفت، معضل «نشر» بود. برندسازی از برخی ناشران موضوعی که در موضوع دفاع مقدس کار میکردند یا حتی قالبهای مشخصی چون «مستند نگاری» را در دستور کار خود قرار دادند و حتی همراهی با این ناشران در حوزه «ممیزی» بر اساس «اعتماد» از جمله روشها و فروع مدیریتی ادبیات دفاع مقدس بوده است.
مدیریت چهرههای ادبی (شخصیت محوری ـ چهرهسازی): از جمله شیوههای مدیریتی راه یافته به کنشگری دولتها و برخی نهادها و موسسات تلاش برای برجستهسازی ادبیات دفاع مقدس از مجرای سرمایهگذاری مادی و معنوی در چهرهسازی از نویسندگان ممحض در این شاخه بوده است. برخی نهادها و مجموعهها هزینههای مادی و معنوی گزافی برای حصول نتیجه انجام دادند و با «ترجمه» و ایجاد «فضای» مناسب برای رشد چهرهها، تلاش کردند از قبل آنها برای ادبیات دفاع مقدس جایگاهسازی کنند. گرچه “تغییر” یا “استحاله” برخی چهرهها در طول زمان، این مجموعهها را در نیل به مقاصد خود ناکام گذاشت.
مدیریت مخاطب: راهکار دیگری که برخی مدیریتهای ادبی بدان اصالت داده یا بر انجام آن اهتمام ورزیدند «تحریک» یا «هدایت» مخاطبان بالقوه و بالفعل ادبیات دفاع مقدس برای دنبال کردن آثار مستند نگار یا داستانی در ذیل ناشر خاص یا نویسنده خاص یا موضوع خاص بوده است. مدیریت «تقاضا» و «نیاز» در مخاطب میتوانست ضامن حیات چرخه تولید و مصرف ادبیات دفاع مقدس باشد. در این شیوه از برخی روشهای تبلیغی و بهره گیری از حمایت برخی «سلبریتی»های هنری در توجه دادن مخاطب به ادبیات دفاع مقدس استفاده شد.
مدیریت کمّی (شمارگان ـ عناوین): در این شیوه مدیریت ادبی تلاش کرد تا با افزودن بر شمارگان اثر و انتشار تعداد عناوین قابل توجه برخی خلاها و ناکامیها را در زوایای ادبیات دفاع مقدس جبران کند.
مدیریت جریانی (حمایت از جریانهای همسو و مواجهه با جریانهای مقابل ـ معارض): شیوه مدیریت جریانی نسبت به برخی شیوههای دیگر پیچیدهتر و دیریاب تر به نظر میرسید. چرا که شناخت جریانها و مولفهها و ارکان ان نیازمند اشرافی فراگیر داشت. از سوی دیگر با اغاز دهه ۷۰ و در طی سه دهه گذشته جریان سنتی ادبیات متعد ـ ادبیات روشنفکر، اضلاع ناشناخته و چند بعدی دیگری نیز پیدا کرد که در سایه روشن جریانهای شناخته شده زندگی کرده و میکنند و آگاهی از حضور و نقش آفرینی آنها، نتایج و آثار عملکرد آنها، چیستی و مبدا و خاستگاه آنها و زوایای فکری شان امری سهل و مقدور مدیریتهای ادبی نبود. لذا امروزه با جریانهایی مواجه هستیم که از دل جریان ادبی متعهد بیرون آمده با این وجود به جریان شبه روشفنکری نزدیک بوده و بر اساس مبانی و ارزشهای آنها در حوزه ادبیات جنگ مینویسند با این وجود همواره از حمایت مادی و معنوی هر دو جریان شبه روشنفکر و متعهد برخوردارند. امر پارادوکسیکالی که از پیچیدگی این شبه جریانها حکایت دارد.
مدیریت فراگیر (تسامحی، جذبی) در مقابل مدیریت (تدافعی، حداقلی): از جمله موضوعات و مسائل همیشگی در طول تاریخ ادبیات دفاع مقدس نحوه مدیریت دو جریان متعهد و روشنفکر بوده است. شعار دقیق و درست «جذب حداکثری و دفع حداقلی» با وجود ایضاح و شفافیت، در عمل واکنشها و تدابیر مدیریتی متفاوتی را رقم زده است و افراط و تفریطهایی را موجب شده است. تا جایی که عموما «شبه روشنفکران» در هر دو قسم دولتهای “انقلابی” و “لیبرال مسلک” بر صدر نشستهاند. چرا که مدیران متعهد برای جذب بیشتر آنها را گرامی داشته و مدیران لیبرال مسلک بنابر رویکرد بنیادینشان با آنها دمخور بوده و بر صدرشان نشاندهاند.
مدیریت بیناقالبی(برجستهسازی میان قالبها): مدیریتهای ادبی خاصه در ادبیات دفاع مقدس در برهههایی مشخص با طرح قالبهای میانی چون «زندگی نامه داستانی» تلاش کردند فرآیند تولید رمان خلاق از خاطرات و مستند نگاریهای دفاع مقدس را مدیریت کرده و آن را تسهیل کنند. امری که در دهه اخیر رو به افول نهاد.
مدیریت تجربه زیستی: از راهکارهای مدیریتی خاصه برای دو قشر (روشنفکران و نسل جامانده از دفاع مقدس) امکان موقعیتسازی دفاع مقدس برای این قشر به غرض تجربه اندوزی و امید خلق آثار روایی داستانی بود. برخی نویسندگان بعضا همسو با ارزشهای انقلاب در همان دوران جنگ به خطوط پشت جبهه اعزام شدند و آثار داستانی ـ مستند نگاری را در حوزه دفاع مقدس تولید کردند. در دهههای بعد نیز امکان بازدید جمعی از موقعیتهای جنگ و تجربههای نزدیک به دفاع مقدس برای برخی نویسندگان فراهم شد. این روند در موضوع «مدافعان حرم» و خاصه آنچه در «سوریه» در جریان بوده و هست شدت بیشتری یافت و حضور نویسندگان و تسهیل در این امر به غرض مدیریت تولید روایت به یک روال تبدیل شد.
مدیریت بینا نوعی (اقتباس از ادبیات به انواع روایی دیگر): برخی نهادها و مجموعهها به غرض عنوانسازی و برندسازی از ادبیات دفاع مقدس و تکثیر و تعمیق مخاطبان آن و فعالسازی ظرفیت مخاطبان بالقوه رایزنیهایی را برای اقتباس تلویزیونی و سینمایی از برخی آثار مستند نگار و داستانی دفاع مقدس انجام دادند. گرچه تعداد این اقتباسها چندان زیاد نیست، اما توجه مخاطبان خاص سینما به موضوعی که پیش از این ادبیات دفاع مقدس از آن روایت کرده است از اهمیت برخوردار بود.
مدیریت علمی(نظری): از دیرباز این احساس نیاز شدت مییافت که ادبیات دفاع مقدس نیازمند جایگاهی نظری و تئوریک است تا بتواند با استقراء آثار تولید شده و انتزاع قواعد آن را به صورت ساختارمند ارائه کرده و. حتی به تدوین «مکتب ادبی انقلاب اسلامی» نایل شود. رسانهها و مطبوعات و همچنین نهادهای مختلف و دفاتر ادبیات با برگزاری کرسیهای علمی، میزگردها، اقتراحها، انتشار مقالات و کتب علمی پژوهشی، برگزاری سمینارها به این امر همت گماردند. با این وجود مدیریت نظری ادبیات دفاع مقدس در موطن خود یعنی محافل دانشگاهی همچنان مهجور مانده است. حتی با تاسیس رشته ادبیات پایداری خلا تئوریک در این زمینه برطرف نشده است.
نکتهای که وجود دارد این است که ما همچنان درباره نظام و تاریخ و سیر تطور و نتایج و پیامدهای واقعی شیوهها و متعلقهای مدیریت ادبیات –خاصه ادبیات دفاع مقدس ـ در طول چهل سال گذشته نیازمند مطالعه و جمع آوری اطلاعات و تجربیات هستیم. برخی مدیریتها در حقیقت بیش از آن که حقیقتا «مدیریت» ادبی باشند تنها «رفتارهای مدیریتی» بودهاند که از منظر و جایگاه «مدیر» صادر شدهاند.
اما سه محور «اساسی» و «کلیدی» و «راهبردی» در حوزه «مدیریت ادبیات» همچنان «مفقود» اند.
نخست «مدیریت آینده نگر» کسانی که در حوزه ادبیات داستانی نفس کشیده و در فضای آن حضور داشتهاند احتمالا نشانهای از مدیریت آیندهنگر یعنی مدیریتی که «سند چشم انداز مدیریتی کوتاه مدت یا بلند مدت، ملی» سراغ نخواهند داشت. واقعیت آن است که «آینده» شروع شده است. در سطح ملی با روی کار آمدن هر دولتی «آینده» بیش از ـنچه مدیران ادبی بدان میاندیشند نزدیک و قریب الوقوع است.
دوم مدیرت جامع کلان نگر: ما نیازمند مطالعاتی در حوزه مدیریت فرهنگی و خاصه در حوزه مدیریت ادبی و خاص الخاص مدیریت ادبیات دفاع مقدس هستیم. به نظامی نیاز داریم که محدوده عمل هر یک از شیوهها و انواع مدیریتی را تعریف کرده و تجربههای مدیریتی گذشته را رصد کرده باشد. مدیریت “فعال” به واقع “ترکیبی” خلاقانه از نحوههای مدیریتی با شناخت «زمانه» است. ما برای این کار به پرورش مدیران ادبی همت نگماردیم و برای آن نیز مرجعی تدارک ندیدهایم.
سومین حلق مفقوده مدیریت گذار است. اینکه در گذشته مدیریت ادبی چه بودایم خود یکی از ارکان و اینکه در آینده چه خواهیم بود و چه زمانی بدان خواهیم رسید رکن دیگر است. اما رکن مهم دیگری وجود دارد و آن اینکه چگونه «گذشته» را به «آینده» متصل خواهیم کرد. چگونه این «خلأ» را پر خواهیم کرد.
همانطور که در پیشانی این یادداشت آمد، آنچه موفقیت دولت سیزدهم را تامین و تضمین خواهد کرد «بازاندیشی» و «بازبینی» شیوههای مدیریتی در سطح کلان و ملی است. این «مهم ترین» و «کلیدی ترین» قدمی است که متولیان فرهنگ، خاصه ادبیات باید بدان بیندیشند.
پیام تسلیت انجمن قلم ایران به مناسبت شهادت رهبر حزب الله لبنان، سیدحسن نصرالله
۸ مهر ۱۴۰۳پیام تسلیت انجمن قلم ایران به مناسبت شهادت رهبر حزب الله لبنان، سیدحسن نصرالله بسم الله الرحمن الرحیم«مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا...
پیام تسلیت انجمن قلم ایران به مناسبت درگذشت استاد محمود حکیمی
۱ مهر ۱۴۰۳بسم الله الرحمن الرحیم هوالباقی استاد محمود حکیمی، نویسنده صاحب نام و پژوهشگر پُرکار حوزه تاریخ و تمدن اسلام، بعد از یک عمر مجاهدت...
اسامی نامزدهای کتاب های بخش داستان بزرگسال بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد.
۱۲ تیر ۱۴۰۳اسامی نامزدهای کتاب های بخش داستان بزرگسال بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد. به گزارش دبیرخانه...
اسامی نامزدهای کتاب های بخش داستان کودک و نوجوان بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد.
۱۲ تیر ۱۴۰۳اسامی نامزدهای کتاب های بخش داستان کودک و نوجوان بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد. به...
اسامی نامزدهای کتاب های بخش نقد و پژوهش ادبی بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد.
۱۲ تیر ۱۴۰۳اسامی نامزدهای کتاب های بخش نقد و پژوهش ادبی بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد. به...
اسامی نامزدهای کتاب های بخش شعر بزرگسال بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد.
۱۰ تیر ۱۴۰۳اسامی نامزدهای کتاب های بخش شعر بزرگسال بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد. به گزارش دبیرخانه...
اسامی نامزدهای کتاب های بخش شعر کودک و نوجوان بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد.
۱۰ تیر ۱۴۰۳اسامی نامزدهای کتاب های بخش شعر کودک و نوجوان بیست و دومین دوره جشنواره قلم زرین از سوی هیئت داوران معرفی شد. به...
پیام تسلیت انجمن قلم ایران به مناسبت شهادت آیت الله رئیسی رئیس جمهور محبوب و همراهان شهیدش
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳إنا للَّه و إنا إلیه راجعون ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت (شهید مظلوم، آیت الله بهشتی) در سالروز ولادت با سعادت...