سانچی
“سانچی” سروده ای از سید احمد میرزاده

“سانچی” نفتکش میسوخت روی آبها شعله بود و دود بود و خشم ِ آب روزهای وحشت و دلواپسی روزهای آتش و آب و عذاب نفتکش میسوخت پیش ِ چشمها جز سیاهی ، هیچ در دریا نبود چشمها درانتظار امّا دریغ هیچ کس انگار در دنیا نبود لحظه لحظه، شعلههای بیشتر…