متهم پرونده ی ۱۸۰۹۱- زندگینامه داستانی آیت الله شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی

متهم پرونده ی ۱۸۰۹۱- زندگینامه داستانی آیت الله شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی

نویسنده: شمسی خسروی

چه حالی؟ چه احوالی؟ آقایان را کرده اید در محبس، انتظار دارید ملت جشن بگیرند و شاد باشند؟ به خدا تا همین الان مهمان داشتیم. دسته دسته می آیند و اجازه می خواهند برای شلوغ کردن، برای راهپیمایی، اعتصاب غذا، شکستن شیشه ها، ترور و… چه می دانم! شما را به خدا دست بردارید از این آزار و اذیت خلق خدا. یکنفس می گفت و گله می کرد. انگار نه انگار که رئیس شهربانی تماس گرفته بود، و انگار او بود که تماس گرفته بود تا حرفهایی را که در دلش تلنبار شده بود و سنگینی می کرد واگو کند. صدا در گلوش پیچید. حنجره اش خشک شد. به سرفه افتاد و خون زیر پوست گونه و گردنش دوید. سرخ شد و آب توی چشم هایش پر شد…